همــــراه رهبـــر

{این پست ثابت است}

از خود گذرکنیم که این خوان آخر است        این انقلاب بیمه ی حضرت حیدر است 

 

تحریم میکنند که تسلیممان کنند               غافل از این که دل به بلاها شناور است 

 

مارا چه کار به بازار سکه و دلار             ما را به سر هوای اشارات رهبر است

 

جان میدهیم وننگ ملامت نمی خریم             حرف دل امام همان حرف آخراست

بسیج جهانی مستضعفین

در مسایل سیاست منطقه ای، هر کشوری که گروه های انسانی پیوسته تر، هماهنگ تر و متحد در اهداف داشته باشد در عرصه های سیاسی، نظامی، اقتصادی و... به موفقیت های بیشتری دست می یابد. حضرت امام خمینی فرمان تشکیل بسیج مستضعفین را در پنجم آذرماه سال 1358 صادر نمودند. در شرایط حساس و استراتژیک جمهوری اسلامی و فشارهای گوناگون بین المللی و داخلی ، چنین فرمانی افق های متعالی و جهانی بسیاری را برای ملت مسلمان ایران گشود و اهداف تازه ای در عرصه جهانی به خصوص فراهم نمودن زمینه حکومت جهانی حضرت حجت(عج) برای آنان مطرح شد.

مردم[1]، به عنوان گروهی از انسان ها که با مشترکات خاص اعتقادی، فرهنگی و سیاسی در جامعه ای خاص زندگی می کنند، بهترین گروه انسانی به عنوان مرکزی برای فعالیت های تبلیغی دین مبین اسلام به شمار می روند. از این رو زوایای گوناگون زندگی مردم به عنوان امت[2] اسلامی فارغ از هرگونه جنسیت، قومیت، نژاد و زبان در گستره ای کاملا جهانی در بخش های مختلف علوم اسلامی و انسانی شکل گرفته براساس تعالیم دینی مورد بررسی قرار می گیرد و برای این ابعاد گوناگون، برنامه ریزی هایی به شکل جزیی و کلی انجام شده و شریعت اسلامی احکام گوناگونی برای آن تاسیس[3] یا امضا[4] نموده است. این دستورات و قوانین نه برای سلب آزادی و اختیار انسان ها بلکه برای شکوفا شدن استعدادها و قوه های نهفته درون انسان به صورت هماهنگ و جهت مند تنظیم شده تا با پیروی از آن ها فطرت بارور انسان نمایان شود[5]و[6].

در مجموعه علوم انسانی[7] بویژه علوم سیاسی[8]، مردم به عنوان پذیرنده اثر فعالیت های نهادها و اشخاص شناخته می شوند. مکاتب و جریان های فکری مختلف در این موضوع با توجه به تعریف و اوصافی که از مردم و توده های انسانی دارند قابل شناسایی و تحقیق هستند. در اندیشه مغرب زمین، با توجه به تعریفی که از نوع انسانی ارائه می شود، توده های انسانی و مفهوم آن متناسب با همان تعریف شکل می گیرند. به عنوان مثال اگر انسان ها را نوعاً حیوانات منفعت طلب بدانیم[9]، توده های انسانی نیز جمعی از انسان های درنده خو و حریص معرفی می شوند و علوم انسانی با هدف کنترل هرچه بیشتر این توده ی انسانی اقدام به محدود نمودن آزادی آن ها در همه زمینه ها می کند و نه تنها هیچ گونه انگیزه ای برای هدایت و رشد انسان ها به وجود نمی آید بلکه زمینه های آن را از میان می برد. در این نوع از نگاه به انسان و جوامع انسانی، مردم بردگان حاکمان هستند و از توان گسترده آنان برای دستیابی به اهداف پلید استکبار جهانی بهره برداری می شود.

در مسایل سیاست منطقه ای، هر کشوری که گروه های انسانی پیوسته تر، هماهنگ تر و متحد در اهداف داشته باشد به در عرصه های سیاسی، نظامی، اقتصادی و... به موفقیت های بیشتری دست می یابد و در روابط بین المللی از انسجام ساختاری درونی و بیرونی بیشتری بهره برده و به تبع آن با اقتدار بیشتری به حیات منطقه ای و سیاسی خود ادامه خواهد داد و تهدیدها و خطرات گوناگون نمی تواند به زیست آن کشور لطمه بزند.

با عنایت به مقدمات ذکر شده درباره فطرت انسانی و مزایای برخورداری از جماعت انسانی، حضرت امام خمینی فرمان تشکیل بسیج مستضعفین[10] را در پنجم آذرماه سال 1358 صادر نمودند. در شرایط حساس و استراتژیک جمهوری اسلامی و فشارهای گوناگون بین المللی و داخلی ، چنین فرمانی افق های متعالی و جهانی بسیاری را برای ملت مسلمان ایران گشود و اهداف تازه ای در عرصه جهانی به خصوص فراهم نمودن زمینه حکومت جهانی حضرت حجت(عج) برای آنان مطرح شد.

هنگامی که استکبار جهانی در قالب رژیم بعث عراق و شخص صدام حسین تعدی ها و تجاوزهای خود را آغاز نمودند، کارایی بسیج مستضعفین در دفاع همه جانبه از خاک کشور و حفظ تمامیت ارضی آن بیش از پیش معلوم شد. اندیشه تشکیل این اجتماع بزرگ از مسلمانان، محدود به کشور ایران نبود و حضرت امام بارها و در مناسبت های مختلف بر تشکیل حزب مستضعفین در جهان و بسیج نمودن آن ها برای مقابله با هرگونه ظلم و استکبار تاکید کردند.ایشان در این رابطه فرمودند:

«روز قدس يك روز اسلامى است، و يك بسيج عمومى اسلامى بود. و من اميدوارم كه اين امر مقدمه باشد از براى يك «حزب مستضعفين» در تمام دنيا. و من اميدوارم كه يك حزب به اسم «حزب مستضعفين» در تمام دنيا به وجود بيايد، و همه مستضعفين با هم در اين حزب شركت كنند، و مشكلاتى كه سر راه مستضعفين است از ميان بردارند، و قيام در مقابل مستكبرين و چپاولگران شرق و غرب كنند و ديگر اجازه ندهند كه مستكبرين بر مستضعفين عالَم ظلم كنند، و نداى اسلام را و وعده اسلام را- كه حكومت مستضعفين بر مستكبرين است و «وراثت ارض» براى مستضعفين است- متحقق كنند. تاكنون مستضعفين متفرق بودند، و با تفرقه، كارى انجام نمى‏گيرد. اكنون كه نمونه‏اى از پيوند مستضعفين در بلاد مسلمين تحقق پيدا كرد، اين نمونه بايد به يك سطح وسيعترى، در تمام قشرهاى انسان هاى تاريخ، تحقق پيدا كند به اسم «حزب مستضعفين»، كه همان «حزب اللَّه» است و موافق اراده خداى تبارك و تعالى است ...»[11]



[1] در مفهوم شناسی آیات قرآن کریم، واژه «ناس» به مردم و جماعت انسانی فارغ از هرگونه جنسیت، قومیت، نژاد، زبان و توان اقتصادی اشاره دارد و هیچ گونه تفاوت و تبعیضی در هدایت آنان به سوی هدایت و سعادت وجود ندارد. در حالیکه ادیان تحریف شده فعلی همگی در جهت رشد منافع گروهی خاص تلاش می کنند، به عنوان مثال آیین یهود برای ارتقای بنی اسرائیل می کوشد و توانسته است از آیین مسیحیت نیز به عنوان بازویی مناسب در این زمینه بهره بگیرد.برای مطالعه بیشتر ر.ک هلال، رضا، مسیح یهودی و فرجام جهان.

[2] در نظام سیاسی اسلام، رابطه امام و امت محوریت دارد، نه ارباب و رعیت یا حاکم و محکوم و.... برای مطالعه بیشتر ر.ک اشرفی، اکبر، مبانی رهبری سیاسی امام خمینی.

[3] احکام تاسیسی احکامی هستند که در زندگی اجتماعی مردمان عرب زبان جاری نبوده است یا اگر هم وجود داشته شکل متفاوتی داشته است و دین اسلام آن ها را با رویکردی و اهداف خاصی برای مردم تاسیس نموده مانند احکام مربوط به نکاح،طلاق و....

[4] احکام امضایی احکامی هستند که کلیت آن در زندگی جاری مردم عرب زبان وجود داشته است و اسلام آن را با همان شرایط مورد تایید قرار داده و در زمره دستورات شرعی خود وارد نموده است مانند برخی از قواعد قراردادها ازجمله بیع و....

[5] برای مطالعه بیشتر درباره مفهوم فطرت ر.ک مطهری، مرتضی ،فطرت.

[6] امام علی علیه السلام: خداوند پیمان وحی را از پیامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند ....تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان بگیرند.... نهج البلاغه، خطبه1، ترجمه دشتی.

[7] Humanities

[8] Political science

[9] دستگاه فلسفی جنگ طلب مبتنی بر اندیشه های اشخاصی مثل نیچه و.... چنین نگرشی به انسان ها دارند.برای مطالعه بیشتر ر.ک خداوندان اندیشه سیاسی، ترجمه حمید عنایت، ج1و2.

[10] حضرت امام خامنه ای درباره تشکیل بسیج مستضعفین می فرمایند« بسيج مستضعفين كه امام آن را بنياد كرد، سر تا پا روح بود، معنويت بود و جان بود. اتفاق افتاد كه آغاز ولادت بسيج نزديك شد به شروع جنگ تحميلى كه هشت سال اين ملت را به دفاع مشغول كرد. بنابراين بسيج از اوائل ولادت خود، وارد ميدان نبرد شد؛ آن هم نبردى سخت؛ نبردى كه يك طرف آن همه‌ى قدرت هاى بزرگ جهانى پشت سر رژيم متجاوز صدام بودند، يك طرف ملت ايران بود و نيروهاى مسلح ايران. در چنين جنگى بسيج وارد شد.» (بیانات در دیدار گردان‌هاى نمونه عاشورا و الزهراى بسيج‌‌ ۱۳۸۶/۰۹/۰۵).

« نيروهاى مسلّحِ كشور ما، ارتش جمهورى اسلامى ايران و همچنين سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و بسيج، مجموعه توانا و مؤمنى را تشكيل داده‌اند كه هركدام در جايگاه ويژه خود و با مسؤوليت مخصوص به خود توانسته‌اند و خواهند توانست در آينده، به فضل الهى تهديدها را از اين كشور دور كنند.»( بيانات در بازدید از یگان‌های نمونه‌ی نیروی زمینی ارتش ۱۳۸۱/۰۸/۲۶)

[11] صحیفه نور، ج9، ص281

گردآوری تفکر مقام معظم رهبری پیرامون صهوینیست

    
کتاب «توهّم سلطه» گزیده‌ای بیانات حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای مدظله العالی رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون صهیونیسم توسط موسسه پژوهشی ـ فرهنگی انقلاب اسلامی(دفتر حفظ و نشر آثار معظّم‌له) منتشر شد.

به گزارش پایگاه رضوی ، کتاب « توهّم سلطه » گزیده‌ای بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای(مدّظلّه العالی) رهبر معظّم انقلاب اسلامی پیرامون صهیونیسم توسط موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی(دفتر حفظ و نشر آثار معظّمٌ‌له) منتشر شد.

این کتاب حاوی گزیده‌ای از نظرات معظّمٌ‌له درباره‌ی صهیونیسم و مباحث مرتبط با آن است که از کل گفتارها و نوشتارهای ایشان طی سال‌های 1348 تا 1390 گردآوری و تدوین شده است.

مطالب کتاب در پنج بخش و بیست و سه فصل ارائه شده است و شامل محورهای اصلی «صهیونیسم، شجره‌ی خبیثه»، «غده‌ی سرطانی»، «پاره‌ی تن جهان اسلام»، «جراحی غده‌ی سرطانی» و «تقابل ایدئولوژیک» است و منعکس کننده بینش عمیق و آگاهی کامل معظّمٌ‌له و نظام اسلامی در دوره‌های قبل و بعد از پیروزی انقلاب به ماهیت، خطرات و تهدیدات دشمن بزرگ اسلام، امت اسلامی و جامعه بشری است.

منویات رهبر انقلاب پس از سال‌ها همچنان راهگشا بوده و سخنان ایشان امروز در جمع پرشکوه 50 هزار نفری بسیجیان در مصلای امام خمینی(ره) تهران نیز مواردی را مطرح فرمودند.

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع بسیجیان فرمودند: آیا نظام اسلامی بدنبال جنگ با دیگران است؛ جمله‌ای که از دهان سگ هار نجس منطقه یعنی رژیم صهیونیستی شنیده می‌شود که ایران تهدیدی برای جهان است؛ تهدید جهان آنهایی هستند که جز شر چیزی برای دنیا نداشته‌اند، مانند همین رژیم نامشروع.

معظم له فرمودند: ما می‌خواهیم با همه ملت‌ها رابطه داشته باشیم. حتی ما با ملت آمریکا هم دشمنی نداریم، ما با دولت آمریکا و استکبار مشکل داریم و مبارزه می‌کنیم استکبار یک واژه قرآنی است امروز رأس استکبار دولت آمریکاست.

به خوبی مشهود است که مواضع جمهوری اسلامی ایران طی این سال‌ها نه تنها تغییر نکرده بلکه مستحکم‌تر هم شده است، ایشان در سخنان امروز عنوان کردند که، حمایت از رژیم مفلوک صهیونیستی که اسم حیوان را هم برروی آنها نمی‌شود گذاشت، مایه بی‌آبرویی برای اروپایی‌ها خواهد بود. البته ملت فرانسه باید خودش راه علاجی برای آن پیدا کند.رژیم صهیونیستی یک رژیم تحمیلی است و هر چیزی با زور بوجود بیاید قابل دوام نیست و این رژیم هم دوام نخواهد آورد.

علاقه‌مندان برای کسب اطلاعات بیشتر و اطلاع از نحوه‌ تهیه کتاب می‌توانند به روش‌های ذیل اقدام نمایند: یا به پایگاه اطلاع رسانی تخصصی کتب انتشارات انقلاب اسلامی به آدرس: WWW.BOOK-KHAMENEI.IR مراجعه کنند و یا با شماره تلفن‌‌های 66483975 - 66493548 -021 تماس بگیرند.

منبع : فرهنگ نیوز

حلقه های صالحین

امروز مورخ اول اذز ماه 1392 حلقه های صالحین (شهیدان مکی نژاد - مقصودی - کیانی - شاهزیدی - مجیدی فر - یاوری و صادقی)پایگاه رضوی با حضور در مسجد جامع استان و تشکیل حلقه های خود و برپایی نماز جمعه بار دیگر پیمان خود با ولی امر مسلمین را محکم کردند.

اللهم عجل لولیک الفرج

 

1

 

2

 

 

 

 

 

خواندن به نام خدا ، برای خدا به راه خدا

قاري قرآن تنها به خواندن الفاظ، بدون توجه به معاني آن اكتفا نكند؛ بلكه همراه با قرائت آن در معاني قرآن انديشه كند. از آياتش پند گيرد؛ چنان كه اميرمؤمنان امام علی علیه السلام در وصف پرهيزكاران مي‌فرمايد: آنان در شب به پا خاسته و قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت مي‌كنند.

بي گمان تلاوت به معناي خواندن و تدبر در معناي آن در خصوص کتاب هاي آسماني از جمله قرآن، مي بايست به عنوان امري روزانه انجام شود؛ زيرا خواندن و تدبر در آيات قرآن افزون بر ايجاد شناخت نسبت به هستي، فرمان هايي را نيز به خواننده منتقل مي کند که بر پايه آن مي تواند به سعادت دنيا و آخرت دست يابد و زندگي خويش را به درستي مديريت نمايد.

به ويژه آن که قرآن از سوي خداوندي فرو فرستاده شده است که آفريدگار و پروردگار هستي و انسان است و خير و صلاح وي را بيشتر مي داند و مي خواهد.

به نظر مي رسد که قرائت به معناي خواندن مطلق است ولي تلاوت به معناي خواندني خاص است که شخص آيات و يا سوره هاي قرآني را پشت سر هم مي خواند. راغب اصفهاني براين باور است که تلاوت افزون بر ويژگي خواندن پياپي و پشت سر هم از ويژگي ديگري نيز برخوردار مي باشد که عبارت از تدبر در آيات و معاني آن است. بنابراين هر نوع قرائتي را نمي توان تلاوت ناميد. قرآن کريم افزون بر بيان ارزشمندي تلاوت (يونس آيه 61 و صافات آيه3) و توصيه بدان (احزاب آيه 34) به آثار تلاوت عموم کتب آسماني و آثار تلاوت قرآن و تأثير آن و نيز موانع تأثير و آداب تلاوت اشاره مي کند. در اين نوشتار بخشي از اين آيات براي تبيين جايگاه تلاوت و ارزش و آثار آن مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد تا انگيزه اي براي تلاوت همراه با تدبر پديد آيد.

برای تلاوت این قرآن عزیز باید آدابی را رعایت کرد که از جمله آنها موارد زیر است :

الف) مسواك زدن كه پيامبر صلی الله علیه و آله بر آن دستور داده است؛

ب) وضو و طهارت داشتن هنگام تلاوت قرآن؛

ج) پناه‌ بردن به خداوند پيش از قرائت قرآن: قرآن كريم مي‌فرمايد: «وقتي قرآن مي‌خواني، از (شر) شيطان رانده شده به خداوند پناه ببر». سوره نحل»

د) قرائت از روي قرآن كه پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «قرائت قرآن از روي مصحف بهترين اعمال امت من است.»

ه) قرائت قرآن با صداي خوش كه خاتم پيامبران صلی الله علیه و آله فرمود: «هر چيزي زيوري دارد و زيور قرآن، صوت نيكو است.»

و) قرائت قرآن همراه با خشوع؛ قرآن مي‌فرمايد: «آيا وقت آن نرسيده است كه دل‌هاي مؤمنان در برابر ذكر خدا و آنچه از حق نازل شده، خاشع گردد؟

ز) قرائت همراه با حزن و با حالت اندوه؛ پيامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «به راستي قرآن همراه با حزن نازل شده است؛ بنابراين هنگامي كه قرآن مي‌خوانيد گريه كنيد و اگر گريه نكرديد، حالت گريه به خود بگيريد »

ح) تلاوت قرآن همراه با ترتيل؛ قرآن مي‌فرمايد : « ورتل القرءان ترتيلاً » ؛ سوره مزمل، قرآن را با دقت و تأني بخوان.

يعني قاري قرآن تنها به خواندن الفاظ، بدون توجه به معاني آن اكتفا نكند؛ بلكه همراه با قرائت آن در معاني قرآن انديشه كند. از آياتش پند گيرد؛ چنان كه اميرمؤمنان امام علی علیه السلام در وصف پرهيزكاران مي‌فرمايد: آنان در شب به پا خاسته و قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت مي‌كنند. جان خويش را با آن محزون مي‌سازند و دواي درد خود را از آن مي‌گيرند. هرگاه به آيه‌اي برسند كه در آن تشويق باشد با علاقه و اميد به آن روي مي‌آورند و روح و جانشان با شوق بسيار در آن خيره مي‌شود و آن را همواره «نصب العين» خود مي‌سازند و هرگاه به آيه‌اي برخورد كنند كه در آن بيم باشد، گوش‌هاي دل خود را براي شنيدن آن باز مي‌كنند و صداهاي ناله و برخورد زبانه‌هاي آتش در گوششان طنين‌انداز است

در کنار این آداب ظاهری برای قرائت قرآن ، آداب باطنی وجود دارد که به شرح زیر است:

1- یادآوری عظمت کلام الهی:

تذکر عظمت کلام و علو مرتبه آن و یادآوردن فضل و لطف الهی بر خلق که چنین کلامی را از عرش جلال، امر به نزول اجلال فرموده و آن را به فهم بندگان خود نزدیک ساخته و کلام خود را لباس حروف پوشانیده تا مخلوقان را طاقت شنیدن آن‌ها باشد.

2- یادآوری عظمت صاحب کلام:

در وقت قرآن خواندن، متذکر تعظیم صاحب کلام گردد و یادآورد که آنچه می‌خواند کلام بشر نیست؛ بلکه کلام خداوند علام و خالق شمس و قمر است و بداند که در خواندن کلام او نهایت خطر است و همچنان که سزاوار نیست که بی‌طهارت دست بر جلد و ورق و کلمات آن مالند، همچنین بر زبان‌های ناپاک که به کلمات ناشایست متکلم می‌گردند، سزاوار نیست که آن را بخوانند و دل‌های آلوده به رذایل اخلاق را نشاید که به حول معانی آن بگردند.

3- اندوه در هنگام تلاوت:

با حزن و رقت قلب تلاوت نماید. از حضرت امام صادق علیه ‌السلام مروی است که: « قاری قرآن، محتاج به سه چیز است: دلی خاشع، و بدنی فارغ و مکانی خلوت؛ زیرا هرگاه دل او خاشع باشد شیطان از او می‌گریزد. چون بدن او از مشاغل فارغ باشد، دل او متوجه قرآن خواندن می شود و عارضه‌ای عارضش نمی‌شود که او را از نور قرآن و فواید آن محروم سازد. چون در مکان خلوتی باشد و از خلق کناره گرفته باشد، باطن او با خدا انس می‌گیرد و حلاوت خطاب‌های الهی را که با بندگان صالح خود کرده، می‌یابد و لطف او را به ایشان می‌داند و چون از این مشرب جامی نوشید. هیچ حالی را بر این اختیار نمی‌کند و هیچ وقتی را از این خوشتر نمی‌دارد؛ زیرا در آن وقت بی‌واسطه در مناجات با پروردگار است »

4- حضور قلب:

یعنی افکار دنیوی و وساوس باطل را در وقت تلاوت قرآن ترک کند و اندیشه‌اش متمرکز در کلام الهی باشد.

5- تدبر در معانی:

تدبر در معانى قرآن آن امری غیر از حضور قلب است. خدای تعالی می‌فرماید : «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا » ؛ آیا تفکر و تدبر در معانی قرآن نمی‌‌کنند یا بر دل‌های ایشان قفلها زده‌اند؟! (سوره محمد/24 )

6- توجه به حقیقت معنا:

قاری قرآن تنها به تدبر در فهم معنی ظاهر اکتفا نکند؛ بلکه سعی کند تا حقیقت معنی بر او روشن شود. پس چون به آیه‌ای رسد که مشتمل بر صفات الهی است، مثل« وَهُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ » یعنی: او شنوا و بیناست . سوره شورى/11

یا مثل«هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ»؛ اوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست سلطان مقتدر عالم، پاک از هر نقص و آلایش، منزه از هر عیب و ناشایست، ایمنی ‌بخش، نگهبان جهان و جهانیان، غالب و قاهر با جبروت و بزرگوار منزه و پاک از هر چه بر او شریک پندارند . سوره حشر/23.

در معانی این اسماء و صفات نیکو تأمل کند تا شاید که اسرار آن‌ها بر او منکشف گردد.

با این شرایط ،خواندن قرآن از مهم ترین اعمال ما مسلمانان است.

وظایف منتظران

آن که بخواهد به واقع منتظر وجود مبارک آن حضرت باشد، لازم است خویشتن را مهیا سازد ، اگرچه با آماده کردن یک تیر باشد. آنکه خویش را خواهان ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌داند و امید اصلاح امور را از آن حضرت دارد؛ اما خود اهل جهاد نیست ، سخن به گزاف گفته و در حقیقت ، نه منتظر که منزوی از ایشان است .

نسل کنونی بشر سلسله ناگسستی است که از آغاز تا انجام پیوسته است. غفلت از گذشته و بی اعتنایی به آینده پایه‌ی بی اعتمادی به زندگی کنونی است، زیرا موجودی که از سرشت پیشین و سرنوشت پسین خویش بی خبر است چگونه درباره‌ی خود می اندیشد و با جزم علمی صاحب عزم عملی می شود و سعادت آینده خود را می فهمد و راه دستیابی آن را می‌یابد و آن را می‌پیماید. امتی که گذشته و آینده را می‌داند از عبرت های سودمند گذشته پند گرفته و از رخدادهای شیرین آینده بهره‌مند خواهد شد. غرض آنکه غیر از جریان معاد، بررسی اوضاع پایان جهان کنونی لازم است؛ به ویژه در عصری که فرهنگ جهانی سازی در بسیاری از امور مطرح است.

فرج وجود مبارک امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از بزرگترین آرزوهای پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام است که سبب امید به آینده و حرکت و پویایی در جامعه اسلامی است. مهم، باور حتمی بودن ظهور و انتظار راستین برای تحقق آن است. رسول خدا صلی الله علیه و اله بهترین عمل را انتظار فرج از جانب خدای سبحان می داند. و اهل بیت برجسته ترین مصداق این عنوان کلی را انتظار فرج وجود مبارک ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف دانسته اند، چرا که برای انسان های مومن ظهور آن حضرت گشایش حقیقی است.

ظهور منجی آخرالزمان، اندیشه ای جهانی است که بشر را بر محور انتظار گرد می آورد. فارغ از آنچه دیگران به عنوان منجی بدان امید بسته اند، امت اسلامی بر اساس آموزه های نبی مکرم اسلام مصداق منحصر منجی آخرالزمان را وجود مبارک مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می دانند؛ اما در میان همین امت ، گروهی درس مهدویت را در مکتب نورانی عترت پیامبر بزرگ اسلام آموخته اند و دسته ای علم را از غیر اهلش گرفته و به باوری ابتر راه یافته اند؛ تفاوت این دو نگاه در این است که مکتب اهل بیت مهدی موعود را موجود می‌دانند و دیگران منتظر ستاره‌ی معدوم اند و فقط موعود است و نه موجود.

در تبیین معنای حقیقی انتظار روایات متعددی هست؛ از آن جمله روایتی از امام صادق علیه السلام که ابوبصیر نقل می‌کند(الغیبة،نعمانی،ص320) بر اساس این روایت آن که بخواهد به واقع منتظر وجود مبارک آن حضرت باشد، لازم است خویشتن را مهیا سازد، اگرچه با آماده کردن یک تیر باشد. آنکه خویش را خواهان ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌داند و امید اصلاح امور را از آن حضرت دارد؛ اما خود اهل جهاد نیست،سخن به گزاف گفته و در حقیقت ، نه منتظر که منزوی از ایشان است، زیرا در انتظار گشایش رایگان دشواری ها به دست امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است و می خواهد در این مسیر دچار هیچ رنجی و متحمل هیچ هزینه ای نگردد، در حالی که انتظار حقیقی آن حضرت به معنی آماده سازی عِدّه و عُدّه در تمامی زمینه ها از جمله مسائل نظامی و جهاد در راه خداست.

امام باقر علیه السلام فرمود: رحم الله عبدا حبس نفسه علینا! رحم الله عبدا احیا امرنا!(کمال الدین،ج2،ص644) این سخن نورانی نمود روشنی از جلوه‌ی انتظار حقیقی در عرصه‌ی فرهنگ را به نمایش می‌گذارد، چرا که انسان منتظر در این عرصه می باید خویش را در محدوده اوامر الهی بگذارد و از قلمرو دستورهای قرآن و عترت تجاوز نکند.

انسان تنها انتظار کسی یا چیزی را می‌کشد که او را به کارگشایی بشناسد، چون که شیء ناشناخته در اصل خود غریب است؛ چه رسد به آنچه متعلق به اوست. حال، هرچه دانش و معرفت والاتر و صحیح تر باشد، انتظار نیز عمق و حقیقت بالاتری خواهد داشت. انسان های عصر غیبت وجود مبارک ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف یا در زمره‌ی منتظرانآن حضرت‌اند، یا نیستند و آنان که در گروه منتظران نیستند ناگزیر در زمره‌ی متحیران وادی ضلالت و جاهلیت‌اند.

پس از باور به موجودیت موعود، بایسته است که او را بشناسیم و جان و روان را در خدمت حجت خدا بنهیم و حقیقت انتظار را عمق بیشتری ببخشیم، زیرا به فرموده‌ی رسول خدا زندگی و مرگ آن که امام عصر خویش را نشناسد، حیات و مرگی جاهلانه خواهد بود، چون مرگ عصاره‌ی حیات است و هرکس آنچنان می‌میرد که زیسته است.

گفتنی است مراد از شناخت خلیفه الهی و امام هر عصر، تنها معرفتی ساده و ابتدایی بر اساس شناخت حسب و نسب و نیزشناخت تاریخی نیست، تا آنکه امام را به به اسم و خاندان و تاریخ شناخت، گمان کند به معرفت حیات بخش امام راه یافته و از حیات و مرگ جاهلی رهیده است، بلکه حیات معقول را معرفت امامت و اعتقاد به ولایت و شناخت شخصیت حقیقی امام به انضمام اطاعت او تامین می‌کند، و گرنه حاکمان برخاسته از سقیفه، طاغوتیان شام، فاجعه آفرینان انسانیت کش کربلا ، حکمرانان خونریز مروانی و عباسی و ... بیش از دیگران به زوایای سطحی شناخت امامان عصر خویش عالم بودند.

پس گام اول برای منتظر، شناخت امامت و امام عصر می‌باشد، که بر اساس توحید و شناخت نبوت استوار می‌گردد، چون دانستیم پیامبر خلیفه خداوند است و بر اساس امر و وحی او سخن می‌گوید و کار می‌کند، آنگاه می‌بایست امام را در پرتو معرفت پیامبر بشناسیم، و گرنه می‌پنداریم مسئله امامت را می‌توان تحت لوای سقیفه به سامان رسانید. این است معنای دعای نورانی امام صادق علیه السلام: اللهم عرفنی نفسک، فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک، اللهم عرفنی رسولک...

ادراک صحیح و روشن معنای انتظار باعث می‌شود که انسان منتظر حرکتی دائمی و تلاشی پویا داشته باشد؛ تا بر اثر آن خود و جامعه‌ی خویش را مهیای ظهور امام منتظر سازد، لحظه‌ی میمون ظهور ناپیداست و این خود سبب می‌شود تا هر لحظه بی صبرانه در انتظار طلوع مبارکش باشیم.

گام سوم در انجام تکلیف منتظرانه این است که علاوه بر دعای زبانی برای تعجیل فرج وجود مبارک حضرت ولی عصر با زبان حال و استعداد نیز تعجیل این امر را طلب نمود، بنابراین منتظر باید به کرائم اخلاقی مزین گردد.

وظیفه‌ی دیگر اهل انتظار، رشد و تعالی بخشیدن به تدبیر امور، مدیریت های اجتماعی و اکمال ملکات شهامت و شجاعت است، زیرا دین و اجرای احکام و حیات بخش آن همواره به این چهار عنصر محتاج است و چون جامعه‌ی اسلامی در رشد و تعالی فرهنگ و خردورزی از سویی و بالندگی شجاعت، شهامت و مدیریت از سویی دیگر به نصاب خود رسید ، زمینه‌ی ظهور حجت مطلق الهی فراهم می‌گردد.

و آخرین گام برای منتظر راه امام عصر است که جز راه قرآن و عترت نیست و می‌بایست با قرآن و آموزه هایش از سویی و با سیره‌ و معالم عترت از سویی دیگر آشنا باشد، تا بتواند خویش را در پرتو انوار روح بخش آنها نهد و با اقتدای به آنان خود را برای حضور در محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آماده سازد.

رهبرانقلاب: آمریکا نزد ملت‌ها منفورترین قدرت جهان است/ همه گزینه‌ها روی میز باشد؛ چه غلطی می‌خواهند

رهبر انقلاب فرمودند: همه حرف ما با مسئولان گذشته و امروز این است که برای پیشرفت و گشایش کارها، به ظرفیت‌های متنوع و گسترده انسانی، طبیعی و جغرافیایی ایران تکیه کنید.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در آستانه روز ملی مبارزه با استکبار در دیدار پرشور هزاران نفر از دانشجویان و دانش‌آموزان، با بیان تحلیلی مهم از ریشه‌های دشمنی استکبار با ملت ایران ضمن اعلام حمایت جدی و محکم از مسئولان پرتلاش مذاکرات جاری تأکید کردند: سوابق عملکرد آمریکا نشان می‌دهد موضوع هسته‌ای تنها بهانه‌ای برای ادامه دشمنی با ایران است. لبخند فریب‌گرانه دشمن کسی را دچار خطا نکند. اگر از مذاکرات نتیجه گرفته شود چه بهتر اگر نه، اثبات این توصیه مکرر است که برای حل مشکلات باید نگاه به درون داشته باشیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به سه حادثه تاریخی روز 13 آبان، گفتند: تبعید امام(ره) در سال 1343 به‌دلیل سخنرانی ایشان بر ضد کاپیتولاسیون که به مأموران و نظامیان آمریکایی در ایران، مصونیت قضایی می‌بخشید، کشتار بیرحمانه دانش‌آموزان در تهران به دست مأموران رژیم دیکتاتورِ مورد حمایت آمریکا در سال 1357 و حرکت متقابل و شجاعانه دانشجویان در تسخیر سفارت آمریکا در سال 1358، هر سه، به‌نحوی به دولت آمریکا مربوط است، و به همین علت روز 13 آبان روز ملی مبارزه با استکبار نام‌گذاری شده است.

ایشان سخنان خود را با تبیین واژه قرآنی استکبار ادامه دادند اما پیش از آن یک نکته را متذکر شدند و افزودند: جوانان مؤمن و شجاع دانشجو که در سال 1358، سفارت آمریکا را تسخیر کردند، حقیقت و هویت واقعی این سفارتخانه را که در واقع لانه جاسوسی بود، کشف کردند و در مقابل دیدگان مردم دنیا قرار دادند.

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: در آن روز، جوانان ما نام سفارت آمریکا را لانه جاسوسی گذاشتند و امروز بعد از گذشت بیش از سه دهه، سفارتخانه‌های آمریکا در کشورهای اروپایی که شرکای آمریکا هستند، لانه جاسوسی نام‌گذاری می‌شود که این موضوع نشان می‌دهد جوانان ما بیش از سی سال، از تقویم تاریخ دنیا جلوتر بودند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بعد از بیان این نکته، درخصوص معنای استکبار گفتند: استکبار به انسان‌ها و دولت‌هایی اطلاق می‌شود که دخالت در امور ملتهای دیگر و تحمیل بر دیگران را حق خود می‌دانند و به هیچ‌کس هم پاسخگو نیستند.

ایشان افزودند: نقطه مقابل استکبار، ملتها و انسان‌هایی هستند که زیر بار زورگویی، مداخله‌جویی و تحمیل قدرت استکباری نمی‌روند و با آن مبارزه می‌کنند که ملت ایران از این‌گونه ملتهاست.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه دولت آمریکا دولتی استکباری است که برای خود حق مداخله در امور همه ملتها را قائل است، افزودند: ملت ایران با انقلاب خود، در واقع در مقابل زورگویی و تسلط آمریکا ایستاد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، ریشه مستکبرین را در داخل قطع کرد و به‌خلاف برخی کشورها، این کار را نیمه‌تمام نگذاشت که چوب آن را بخورد.

ایشان با تأکید بر اینکه مماشات با مستکبر، هیچ فایده‌ای برای کشورها و ملتها ندارد، گفتند: رویکرد استکباری آمریکا موجب شده است که ملتها نسبت به آن، یک حس بی‌اعتمادی و بیزاری داشته باشند ضمن اینکه تجربه نشان داده است که هر ملت و دولتی که به آمریکا اعتماد کند، ضربه خواهد خورد، حتی اگر از دوستان آمریکا باشد.

رهبر انقلاب اسلامی در این خصوص به چند نمونه تاریخی از جمله اعتماد دکتر مصدق به آمریکایی‌ها و پاسخ آمریکا با کودتای 28 مرداد و همچنین بی‌وفایی آمریکایی‌ها به محمدرضا پهلوی بعد از فرار او از ایران، اشاره و تأکید کردند: امروز، میان ملتها، منفورترین قدرت‌ها، آمریکا است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: اگر امروز یک نظرسنجی عادلانه و سالم در دنیا، انجام شود، دیدگاه مردم دنیا، به هیچ دولتی به‌اندازه دولت آمریکا، منفی نخواهد بود.

ایشان در جمع‌بندی این بخش از سخنان خود تأکید کردند: بنابراین موضوع ستیزه با استکبار و روز ملی مبارزه با استکبار جهانی، یک مسئله اساسی و برخاسته از تحلیلی درست است.

رهبر انقلاب اسلامی، همه جوانان را به تحلیل صحیح و دقت در موضوع مبارزه با استکبار توصیه کردند و افزودند: جوانان اول انقلاب نیازی به تحلیل در مورد مبارزه با آمریکا نداشتند زیرا ظلم و ستم آمریکا و حمایت آن از رژیم بی‌رحم طاغوت را دیده بودند اما جوان امروز باید با تحقیق و تحلیل درست دریابد که چرا ملت ایران با استکبار و رویکردهای آمریکا مخالف است و دلیل بیزاری ملت ایران از آمریکا چیست؟

رهبر انقلاب اسلامی سپس به بیان چند نکته مهم و اساسی درباره مسائل جاری با آمریکا، پرداختند. ایشان، ضمن حمایت از مجموعه مسئولان و مذاکره کنندگان با پنج به‌علاوه یک، تأکید کردند: اینها فرزندان انقلاب و مأموران جمهوری اسلامی هستند که با تلاش فراوان در حال انجام دادن مأموریت سخت خود می‌باشند و «هیچ‌کس نباید آنها را تضعیف کند، مورد توهین قرار دهد یا سازشکار بداند».

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به اینکه مذاکرات با شش کشوری که آمریکا نیز جزو آنهاست فقط درباره مسئله هسته‌ای است ولاغیر، افزودند: باذن الله از این مذاکرات ضرری هم نمی‌کنیم بلکه تجربه‌ای در اختیار ملت قرار می‌گیرد که مثل تجربه تعلیق موقت غنی‌سازی در سالهای 82 و 83، ظرفیت فکری و تحلیلی مردم را بالا خواهد برد.

رهبر انقلاب در تشریح بیشتر نتایج آن تجربه ملی افزودند: یک دهه قبل در مذاکرات با اروپایی‌ها، با نوعی عقب‌نشینی، تعلیقی را که در واقع تحمیل شده بود پذیرفتیم اما بعد از دو سال تعلیق و تعطیلی بسیاری از کارها، همه فهمیدیم که حتی با این‌گونه کارها، مطلقاً امیدی به همکاری طرفهای غربی وجود نخواهد داشت.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: اگر این کار را نمی‌کردیم ممکن بود برخی مدعی شوند که اگر یک بار عقب‌نشینی می‌کردید مشکلات حل و پرونده هسته‌ای عادی می‌شد، اما با تجربه تعلیق موقت، همه درک کردند که طرفهای ما دنبال اهداف دیگری هستند، لذا کار و پیشرفت را مجدداً شروع کردیم.

ایشان تفاوت وضع هسته‌ای امروز ایران با یک دهه قبل را تفاوت از زمین تا آسمان خواندند و ضمن اعلام حمایت جدی و محکم از مسئولان مسائل جاری با آمریکا افزودند: به مذاکرات جاری خوش‌بین نیستم چرا که معلوم نیست نتایجی را که ملت انتظار دارد به‌همراه بیاورد اما معتقدیم این تجربه ایرادی ندارد به‌شرط اینکه ملت بیدار باشد و بداند چه اتفاقی دارد می‌افتد.

رهبر انقلاب با انتقاد شدید از برخی عناصر «تبلیغات‌چیِ ساده‌لوح یا مغرض» افزودند: بعضی با خط‌گیری از رسانه‌های بیگانه در تلاشند با گمراه کردن افکار عمومی، این‌گونه القا کنند که اگر در مسئله هسته‌ای تسلیم شویم، همه مشکلات اقتصادی و غیراقتصادی حل می‌شود.

ایشان در اثبات بطلان این ترفند تبلیغاتی، به توطئه‌ها و طرحهای ضدایرانی آمریکا قبل از مطرح شدن بحث هسته‌ای ایران استناد کردند و از همه ملت به‌ویژه جوانان دانشجو و دانش‌آموز خواستند که در این زمینه تفکر و تأمل کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با طرح چند سؤال افزودند: آیا اول انقلاب که آمریکا تحریم‌های ایران را برقرار کرد و آن را ادامه داد، مسئله هسته‌ای در میان بود؟ آیا هنگام هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران و قتل‌عام 290 سرنشین آن، بهانه‌ای به‌نام مسئله هسته‌ای وجود داشت؟ آیا در سالهای اول انقلاب که آمریکایی‌ها طرح کودتای پایگاه شهید نوژه را اجرا کردند موضوع هسته‌ای مطرح بود؟ آیا حمایت‌های تسلیحاتی و سیاسی آمریکا از گروه‌های ضدانقلاب پس از پیروزی انقلاب به‌علت فعالیت‌های هسته‌ای ایران بود؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به پاسخ‌های منفی این سؤالات تأکید کردند: بنابراین مسئله هسته‌ای، بهانه‌ای بیش نیست و فرضاً اگر روزی این مسئله با عقب‌نشینی ما حل شود آنها برای ادامه دشمنی با ایران عزیز، دهها بهانه دیگر از جمله پیشرفت‌های موشکی، مخالفت ملت ایران با رژیم صهیونیستی و حمایت جمهوری اسلامی از مقاومت را مطرح می‌کنند.

رهبر انقلاب اسلامی پس از استناد به این واقعیات تأکید کردند: دشمنی آمریکایی‌ها با جمهوری اسلامی به این علت است که ملت ایران با رد خواست‌های آنها، معتقد است آمریکا علیه ایران هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.

ایشان افزودند: آمریکا با موجودیت جمهوری اسلامی و با «نفوذ و اعتبار و اقتدار نظام منتخب ملت ایران»، مخالف است. همان‌گونه که اخیراً یکی از سیاست‌مداران و عناصر فکری آمریکا به‌صراحت اعلام کرد ایران چه اتمی باشد چه نباشد خطرناک است چرا که دارای نفوذ و اقتدار است و به‌قول خودشان هژمونی ایران بر منطقه حاکم شده است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جمع‌بندی این بخش از سخنانشان تأکید کردند: مسئله هسته‌ای بهانه است و آمریکایی‌ها زمانی از خصومت دست برمی‌دارند که ملت ایران، به ملتی منزوی، بی‌اعتبار و بی‌احترام تبدیل شود.

رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان، نگاه به درون و تکیه بر قدرت داخلی را راه‌حل واقعی مسائل و مشکلات موجود دانستند و خاطرنشان کردند: اگر ملتی به قدرت و توانایی‌های خود متکی بود از اخم یا تحریم دشمن متلاطم نمی‌شود و ما باید دنبال تحقق این هدف باشیم.

ایشان افزودند: همه حرف ما با مسئولان گذشته و امروز این است که برای پیشرفت و گشایش کارها، به ظرفیت‌های متنوع و گسترده انسانی، طبیعی و جغرافیایی ایران تکیه کنید.

رهبر انقلاب در همین زمینه تحرک دیپلماسی را هم بسیار لازم خواندند و افزودند: تکیه بر توانایی‌های درونی به‌معنای نفی دیپلماسی نیست اما باید توجه داشت تحرک دیپلماسی تنها بخشی از کار است و محور اصلی، اتکا به توانایی داخلی است که می‌تواند پای میز مذاکره نیز اعتبار و اقتدار بیاورد.

رهبر انقلاب اسلامی توجه ملت و مسئولان را به این نکته مهم جلب کردند که ایران در مواجهه با دشمنان، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، هیچ‌گاه دچار استیصال نشده و از این پس هم نخواهد شد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تبیین دلیل این سخن، افزودند: ما در دهه اول انقلاب، بسیاری از ابزارهای مادی از جمله پول، سلاح، تجربه، سازماندهی و نیروی مسلح کارآمد نداشتیم در حالی که جبهه مقابل انقلاب اسلامی، یعنی رژیم بعث صدام و قدرت‌های غربی و شرقی حامی او، در اوج قدرت و توانایی بودند، ولی نتوانستند ملت ایران را به زانو درآورند.

ایشان گفتند: اکنون شرایط ملت ایران و جبهه مقابل او، با آن سالها کاملاً متفاوت است زیرا جمهوری اسلامی ایران، دارای علم، فناوری، سلاح، اعتبار بین المللی و میلیون‌ها جوان بااستعداد و آماده به کار است در حالی که جبهه مقابل او یعنی آمریکایی‌ها و شرکای آنها، دارای مشکلات عدیده سیاسی و اقتصادی و اختلاف‌های فراوان هستند.

رهبر انقلاب اسلامی، اختلاف‌های سیاسی در آمریکا و تعطیلی شانزده روزه دولت آمریکا، مشکلات بزرگ اقتصادی و کسری درآمد هزاران میلیارد دلاری، و اختلاف‌های عمیق اروپا و آمریکا در مسائل گوناگون از جمله حمله نظامی به سوریه را نمونه‌هایی از وضعیت کنونی جبهه مقابل ملت ایران برشمردند و تأکید کردند: امروز، ملت ایران، آگاه، مقتدر و دارای پیشرفت است و قابل مقایسه با بیست یا سی سال پیش نیست.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: البته آنها فشار خواهند آورد اما باید با تکیه بر توانایی‌های داخلی خود این فشارها را تحمل، و از آنها عبور کنیم.

ایشان بار دیگر با حمایت از اقدامات و تلاش‌های دولت محترم و مسئولان، در عرصه دیپلماسی و مذاکرات، خاطرنشان کردند: این اقدام، یک تجربه و احتمالاً یک کار مفید است. اگر نتیجه گرفته شود چه بهتر اما اگر نتیجه گرفته نشد، معنایش این خواهد بود که برای حل مشکلات، کشور باید روی پای خود بایستد.

رهبر انقلاب اسلامی در عین حال گفتند: توصیه قبلی خود را یک بار دیگر تکرار می‌کنم؛ نباید به دشمنی که لبخند می‌زند، اعتماد کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: توصیه من به مسئولین عرصه دیپلماسی و مذاکره این است که مراقب باشید، لبخند فریب‌گرانه دشمن، شما را دچار اشتباه و خطا نکند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: مسئولان، به اظهار نظرها و اقدامات طرف مقابل، دقت و توجه لازم را داشته باشند. آنها از یک طرف لبخند می‌زنند و اظهار تمایل به مذاکره می‌کنند اما از طرف دیگر بلافاصله می‌گویند، همه گزینه‌ها روی میز است. حالا مثلاً چه غلطی می‌خواهند بکنند معلوم نیست.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به سخنان یکی از سیاست‌مداران آمریکایی که خواستار بمباران اتمی ایران شده بود، خاطرنشان کردند: اگر آمریکایی‌ها راست می‌گویند که در مذاکرات جدی هستند، باید به دهان این افراد یاوه‌گو بزنند و دهان آنها را خرد کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: دولتی که دارای این توهم است که نسبت به مسائل جهان و مسائل هسته‌ای، مسئولیت دارد، غلط می‌کند که کشور دیگری را تهدید هسته‌ای کند.

ایشان افزودند: امروز، آمریکایی‌ها به‌دلیل تسلط سرمایه‌داران قدرتمند و کمپانی‌های صهیونیستی بر دولت و کنگره، بیشترین رودربایستی را با محافل و رژیم منحط صهیونیستی دارند و بیچاره‌ها مجبورند ملاحظه آنها را بکنند اما ما که مجبور نیستیم ملاحظه آنها را داشته باشیم.

رهبر انقلاب اسلامی گفتند: ما از روز اول گفتیم، اکنون هم می‌گوییم و در آینده نیز خواهیم گفت که ما رژیم صهیونیستی را یک رژیم نامشروع و حرام‌زاده می‌دانیم.

ایشان با اشاره به هوشیاری ملت و مسئولان خاطرنشان کردند: ما از هر اقدام مسئولان که در جهت مصلحت کشور باشد، حمایت می‌کنیم اما این توصیه را هم به مردم و مسئولان و به‌ویژه جوانان داریم که چشمهای خود را کاملاً باز کنید زیرا تنها راه رسیدن به اهداف ملت، حفظ آگاهی و هوشیاری است.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان گفتند: امیدواریم با لطف و عنایت الهی، جوانان با روحیه شاداب خود، کشور را تحویل بگیرند و با ابتکارهای خود، آن را به قله‌ها برسانند.

مرگ بر همه ظالمان دنیا...

بررسی یک شبهه درباره نظر امام نسبت به شعار مرگ بر آمریکا
چندي است كه مطبوعات و رسانه‌هاي زنجيره‌اي اصلاحات همراه با فتنه‌گران و حاميان فتنه با محوريت خاطرات شخصي برخی افراد، سعي بر منحرف كردن، سست كردن و استحاله شعارهاي انقلاب و تحريف سخنان امام خميني (ره) دررابطه با موضوع ارتباط با آمریکا و مشخصا شعار مرگ بر آمریکا دارند.

مهمترین نکته ای که بایستی دراین باره بدان توجه داشت، تذکر مهم حضرت امام دررابطه با صحبت هایی است که بعد از مرگشان، به وی نسبت داده خواهد شد. حضرت امام با هوشیاری و آینده بیینی مثال زدنی جلوی هرگونه سوءاستفاده احتمالی دراین رابطه را گرفته اند ودر در وصیت نامه مهم و تاریخی شان نسبت به این مسئله اخطار لازم را داده اند.

حضرت روح الله در ذیل وصیت نامه خویش عنوان کرده اند که : «اکنون که من حاضرم، بعضی نسبت های بی واقعیت به من داده می شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض می کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می شود مورد تصدیق نیست مگر آن که صدای من یا خط و امضاء من باشد با تصدیق کارشناسان، یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم» (تذکرات وصیت نامه سیاسی و تاریخی امام خمینی(ره). صحیفه نور جلد 21 صفحه206)

از این رو هرگونه اظهار نظر درباره نظرامام نسیت به مسائل مختلف بایستی درچارچوب سخنان رسمی منتشر شده ایشان باشد، آن هم در مسئله مهمی مثل رابطه با آمریکا که مهمترین مناقشه و مسئله انقلاب اسلامی چه قبل و چه بعد از پیروزی آن بوده است. و با تکرار بیش از 1500 باره در صحیفه نور بیشترین وزن را دربین اسامی که امام از آن ها استفاده کرده است را داراست! که نشان از اهمیت بسیار زیاد این موضوع در نزد امام(ره) می باشد. در این نوشتار نگاهی انداخته ایم به موضع امام دررابطه با آمریکا و شعار مرگ آمریکا در کلام و سخنان ایشان.

علت قطع رابطه با آمریکا در کلام امام

حضرت امام در زمان های گوناگون علت قطع رابطه با آمریکا را تبیین نموده اند. یکی از مهمترین آن ها «خوی چپاولگری وغارتگری دولت آمریکا»است که سبب شده است جمهوری اسلامی ایران در موضع «مظلوم» واقع شود. ایشان در این رابطه می فرمایندملّت شريف ايران! خبر قطع رابطه بين آمريكا را دريافت كردم اگر كارتر در عمر خود يك كار كرده باشد بتوان گفت به خير و صلاح مظلوم است ، همين قطع رابطه است . رابطه بين يك ملّت بپاخاسته براي رهائي از چنگال چپاولگران بين المللي با يك چپاولگر عالمخوار، هميشه به ضرر ملّت مظلوم و به نفع چپاولگر است . ما اين قطع رابطه را به فال نيك مي گيريم چون كه اين قطع رابطه دليلي بر قطع اميد آمريكا از ايران است [1]

ما روابط باآمريكا ميخواهيم چه بكنيم ، روابط ما با آمريكا، روابط يك مظلوم با يك ظالم است . روابط يك غارت شده با يك غارتگر است .....آنها مي خواهند كه بازار داشته باشند اينجا، آنها باز طمع دارند كه نفت ما را بخورند.[2]

ما ميخواهيم چه بكنيم روابط داشته باشيم با آنهائي كه مي خواهند ما را بچاپند؟ را بطه ما با آنها غير از اين است كه رابطه چپاولگر و چپاول بشو است ؟ براي چه ما مي خواهيم اين را؟[3]

من كرارا گوشزد نموده ام كه رابطه ما با امثال آمريكا، رابطه ملّت مظلوم با جهانخواران است.[4]

حالت خصمانه آمریکا نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران

از دیگر دلایلی که امام برای قطعی رابطه آمریکا مطرح می کنند خوی خصمانه و دشمنی آمریکا با ملت ایران است. امام در سخنرانی های مختلف ابعاد جنایات و دشمنی آمریکا را برشمرده و می گویند:«روابط ما با آمريكا و همچنين با ساير كشورهاي جهان بر اساس احترام متقابل خواهد بود ما براي آمريكا حق تعيين سرنوشت خودمان را قائل نخواهيم بود.....هنوز (آمریکا) حالت خصمانه نسبت به نهضت اسلامي كنوني دارد، تا وضع به اين منوال است نظر ما نيز نسبت به سياست آمريكا، نظري منفي است».[5]

احترام متقابل و عدم پذیرش ذلت

یکی از مواردی که امام در رابطه با آمریکا بدان می پردازند بحث عدم احترام دولت آمریما برای ملت ایران و ذلیلانه بودن این رابطه است.«ما اگر چنانچه بخواهيم اسلام را پيش ببريم ديگر نبايد نوكر باشيم . اگر نوكر نباشيم رابطه اش را با ما قطع مي كند، ما از خدا مي خواهيم كه رابطه قطع بشود. ما ذلت را نخواهيم پذيرفت براي خاطر اينكه يك رابطه با يك ابرقدرت داشته باشيم . شرافتي نيست رابطه داشتن با امثال آمريكا، دولت آمريكا يك شرافت انساني مع الاسف الآن ندارد كه ما بخواهيم به واسطه آن شرافت انساني‌اش با آن رابطه داشته باشيم»[6]

روابط فعلي ايران و آمريكا، روابط ارباب و نوكري است كه قطعا بايد به يك رابطه سالم تغيير پيدا كند.[7]

اگر آمريكا بخواهد همانطور كه حالابا ملّت ايران معامله مي كند با ما رفتار كند، نقش ما با او خصمانه است و اگر چنانچه آمريكا به دولت ايران احترام بگذارد، ما هم باهمان احترام متقابل عمل مي كنيم و با او به طور عادلانه كه نه به او ظلم كنيم و نه به ما ظلم كند، رفتار خواهيم كرد و اشكالي پيش ‍ نمي آید[8]

آن روز ما روابط ممكن است پيدا بكنيم ، روابطي كه متقابل باشد با هم ، متعادل باشد باهم والارابطه اي كه اينطور باشد كه سابق بود و آنطور باشد كه اينها دلشان مي خواهد، ما همچو رابطه اي را مي خواهيم چه بكنيم؟[9]

ما نمي خواهيم به آمريكا ظلم بكنيم و نمي خواهيم زير بار ظلم آمريكا برويم ، كارهائي كه كرده اند، ظلم به ما بوده كه آن را تحمل نخواهيم كرد. ما روابط دوستانه با همه ملّت ها داريم و دولت ها هم اگر با ما به طور احترام رفتار كنند، احترام متقابل را داريم.[10]

شکوفاشدن استعدادها و فکرها

از جملات نکات قابل توجهی که امام درقطع رابطه با آمریکا عنوان می کند، شکوفا شدن و به ثمر رسیدن استعداد هاست. حضرت امام از قطع رابطه استقبال کرده و می گویند: ما استقبال مي كنيم يك همچو انزوايي را كه ما را وادار مي كند كه خودمان به فكر خودمان بيفتيم . وقتي اين انزوا نباشد ما متكل به غيريم ، هر چي مي خواهيم دستمان پيش غير دراز هست . گندم هم مي خواهيم از آنها بگيريم و ارزاقمان را از آنها بگيريم و صنايع مان را آنها برايمان بيايند درست بكنند، همه چيزمان دست آنها باشد. ملّت تا اينطور باشد نمي تواند خودش داراي يك چيزي باشد، در اقتصاد مستقل باشد، در جنگ مستقل باشد، در اجتماع مستقل باشد. وقتي شما منزوي باشيد مي توانيد اين كارها را بكنيد. شماي منزوي مي توانيد كه فكر بكنيد كه بايد كشاورزي مان را خودمان اداره كنيم محتاج نشويم به ديگران ، براي اينكه منزوي هستيم ديگران نمي دهند به ما....

شعار مرگ بر آمریکا در کلام امام (ره)

با توجه به شائبه ها و شبهاتی که این روزها عده ای از خواص معلوم نسبت به شعار مرگ بر آمریکا در دیدگاه امام به راه انداخته اند، بازخوانی و یادآوری سخنان ایشان در دوسال آخر عمرشریفشان نسبت به به این شعار خالی از لطف نیست.

مرگ بر همه ظالم های دنیا

حضرت امام به صراحت در صحبت هایشان این شعار را مورد تاکید قرار دادند. ایشان در سال 66 می فرمایند: مرگ بر همه ظالم های دنیا، مرگ بر آنهایی که دارند مردم را و ملت ها را می چاپند و با تبلیغات خودشان، خودشان را یک ملت یا یک دولت صلح طلب حساب می کنند. ( دیدار با خانواده شهدا مفقودین و اسرای جنگی و بازماندگان شهدای لبنان- صحیفه نور جلد 20 صفحه 84 سال 66)

در جایی دیگر این شعار را به گونه ای دیگر مطرح ساختند و فرمودند: من دعا می کنم از خدای متعال، می خواهم که خداوند ما را بیدار کند و خداوند دشمن های اسلام را اگر قابل اصلاح نیستند، از بین ببرد( پیام امام در جمع مسئولان کشوری و لشکری سال 66 -صحیفه نور جلد 20 صفحه 91

فریاد برائت از مشرکین

حضرت امام در پیام تاریخی و بسیار مهمشان نسبت به واقعه کشتار حجاج بیت الله الحرام نسبت به شعار برائت از مشرکین این گونه می فرمایند :

فریاد برائت ما، فریاد دفاع از مکتب و حیثیات و نوامیس، فریاد دفاع از منابع و ثروت ها و سرمایه ها، فریاد دردمندانه ملت هایی است که خنجر کفر و نفاق قلب آنان را دریده است.

. فریاد برائت ما، فریاد امتی است که همه کفر و استکبار به مرگ او در کمین نشسته اند و همه تیرها و کمان ها و نیزه ها به طرف قرآن و عترت عظیم نشانه رفته اند و هیهات که امت محمد - صلی الله علیه و آله وسلم - و سیراب شدگان کوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن در دهند.( صحیفه نور جلد 20 صفحه 114 )

شعاری ابدی-سال 66

حضرت امام خمینی به صراحت برائت از مشرکین و شعار مرگ بر آمریکا را یک شعار ابدی اعلام می دارند: :«کسی گمان نکند که این شعار(برائت از مشرکین)، شعار مقطعی است که این سیاست، ملاک عمل ابدی مردم ما و جمهوری اسلامی ما و همه مسلمانان سرتاسر عالم است. چرا که شرط ورود به صراط نعمت حق برائت و دوری از صراط گمراهان است که در همه سطوح و جوامع اسلامی باید پیاده شود»(سال 66 برای برائت برای زائرین بیت الله الحرام -صحیفه نور جلد 20 صفحه 115)

بهترین دعا-سال67

من عقیده ام است بهترین دعا از برای امثال رئیس جمهوری امریکا و نوکرهای او مثل صدام، بهترین دعاها دعای این است که خدا مرگشان بدهد، این دعا برای آنهاست. اگر می خواهید نفرین کنید بگویید خدا حفظشان کند. برای این که هر روزی که بر امثال اینها می گذرد، جهنم شان بدتر می شود.

(در دیدار با مسئولین کشوری و لشکری و مردم حزب الله سال 67 به مناسبت عید سعید فطر )

نظاره کردن در عمل-سال67

ما شعار سرنگونی رژیم شاه را در عمل نظاره کرده ایم، ما شعار آزادی و استقلال را به عمل خود زینت بخشیده ایم، ما شعار مرگ بر آمریکا را در عمل جوانان پر شور و قهرمان و مسلمانان در تسخیر لانه فساد و جاسوسی آمریکا تماشا کرده ایم، ما همه شعارهایمان را با عمل محک زده ایم ( پیام امام خمینی به مراجع اسلام رحانیون سراسر کشور و... درباره استراتژی آینده انقلاب و حکومت اسلامی سال 67 صحیفه نور جلد 21 صفحه96)

ناقوس مرگ از کلیسا سال67

(ما) از خدا می خواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ آمریکا و شوروی را به صدا درآوریم( سال 67 به مناسبت سالگرد خونین حج و قبول قطعنامه صحیفه نور جلد 20 صفحه 233)

نکته پایانی

و در پایان یادآوری سخن حضرت امام خمینی (ره) در پیام قبول قطعنامه خالی از لطف نیست. چه آن که این جمله می تواند عمق حرارت و استراتژی حضرت روح الله نسبت به دشمنان اسلام را برای پیروان راه ایشان به خوبی نمایان سازد.

«بغض و کینه انقلابی تان را در سینه ها نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزی از آن شماست» (صحیفه نور جلد 20 صفحه 242)



[1] - صحيفه نور، جلد: 12، ص : 40، در جمع نمايندگان ستاد نيروي هوايي و عشاير فارس ، تاريخ سخنراني : 19/1/59.

[2] صحيفه نور، جلد: 6، ص : 57، در جمع نمايندگان ستاد نيروي هوايي و عشاير فارس ، تاريخ سخنراني : 2/2/58.

[3] - صحيفه نور، جلد: 12، ص : 139، در جمع اعضاي شركت كننده در كنفرانس بين المللي بررسي مداخلات آمريكا در ايران ، تاريخ سخنراني : 14/3/59.

[4] - صحيفه نور، جلد: 12، ص : 40، پيام به مناسبت قطع رابطه با آمريكا و جنايت صدام ، تاريخ سخنراني : 19/1/59

[5] - صحيفه نور، جلد: 4، ص : 8، مصاحبه با تلويزيون سراسر ايتاليا، تاريخ سخنراني : 11/9/57.

[6] - صحيفه نور، جلد: 11، ص : 35، مصاحبه با خبرنگاران مسلمان مقيم انگلستان و خبرنگاران آفريقايي و آسيايي ، تاريخ سخنراني : 26/9/58

[7] - صحيفه نور، جلد: 4، ص : 8، مصاحبه با تلويزيون سراسر ايتاليا، تاريخ سخنراني : 11/9/57.

[8] - صحيفه نور، جلد: 3، ص : 33، مصاحبه با تلويزيون آمريكا، تاريخ سخنراني : 15/8/57

[9] - صحيفه نور، ج : 11، ص : 35، مصاحبه با خبرنگاران مسلمان مقيم انگلستان ، تاريخ سخنراني : 26/9/58

[10] - صحيفه نور، جلد: 3، ص : 275، مصاحبه با خبرنگار آمريكايي ، تاريخ سخنراني : 10/9/57

جنگ نرم ، تغییر ارزش ها از درون

در جنگ نرم مکانیسم ِتغییر، تغییر از درون است و بر همین اساس در جامعه‌ی هدف، باید یک اراده‌‌ی جمعی برای تغییر از درون آن جامعه شکل بگیرد و ساختار قدرت و مناسبات ارزشی مربوط به آن را از درون تغییر بدهد.

جنگ نرم نیز مانند جنگ سخت یک پروژه‌ی تغییر است . با این تفاوت که جنگ سخت پروژه‌ی تغییر از بیرون است. به طور مثال دولت بعثی عراق، هم ساختار قدرت و هم ساختار ارزشی‌اش با تهاجم نظامی آمریکا- تغییر از بیرون- بر هم ریخت و یا دولت طالبان در افغانستان با تغییر قدرتی که از بیرون و با تهاجم نیروهای نظامی ناتو به سرکردگی آمریکا انجام شد، ساختار قدرت و مناسبات ارزشی‌اش، فرو پاشید .

اما در جنگ نرم مکانیسم این تغییر، تغییر از درون است و بر همین اساس در جامعه‌ی هدف، باید یک اراده‌‌ی جمعی برای تغییر از درون آن جامعه شکل بگیرد و ساختار قدرت و مناسبات ارزشی مربوط به آن را از درون تغییر بدهد.

آنچه مهم است اینکه تغییر از درون در معنای قابل توجه‌اش، به 2 وضعیت منتهی می‌شود :

1. براندازی کل ساختار، یعنی فروپاشی کل ساختار اعم از شکل و محتوا و مناسبات حاکم ؛

2. براندازی موجودیت معنویِ آن مناسبات ساختار حاکم .

در نوع اول، یعنی در براندازی کل ساختار که به آن (Regime change) می‌گویند، تغییر رژیم و نظام سیاسی حاکم صورت می‌پذیرد که در شکل بیرونی‌اش صورت‌هایی پیدا می‌کند که در شکل نهایی‌ و کلی‌ به 2 حالت انقلاب و براندازی بدون خشونت (براندازی نرم) قابل تقسیم‌بندی خواهد بود.

باید تأکید کرد در انقلاب‌ها در عین اینکه تغییرات از درون جامعه انجام می‌شود و جامعه به سمت تغییر ساختار پیش می‌رود؛ اما به دلیل اینکه ساختار قدرت در برابر تغییرات مقاومت می‌کند، انقلابیون با ساختار موجود درگیر شده و به خشونت می‌گرایند. ولی گاهاً شرایط به گونه‌ای پیش می‌رود که ساختار قدرت یا امکان و یا علاقه به قوّت و مقاومت ندارد؛ بنابراین تغییرات بدون خشونت و به نوعی براندازی نرم صورت می‌گیرد.

به طور مثال تغییر و تحولات سال 1989م. در کشور چکسلواکی سابق از راه اعتصاب‌ها، نافرمانی‌های مدنی و فلج کردن ساختار قدرت بدون اینکه عناصر حاضر در ساختار قدرت دخالت داشته‌ باشند، اجتماع ساختار قدرت را مجبور به تغییر می‌کند و یک دولت کمونیستی به غیرکمونیستی تغییر پیدا می‌کند، اما در مدل انقلاب‌های رنگی سال‌های اخیر در جمهوری‌های تازه استقلال یافته‌ی شوروی سابق مدل براندازی‌های بدون خشونت با استفاده از ساختار قدرت زمینه‌ی تغییر را فراهم می‌آورد چرا که عناصری که تغییرات را مدیریت می‌کنند، عناصر درون ساختار قدرت هستند.

در نوع دوم، تغییر از درون نیز با براندازی موجودیت معنوی مواجه هستیم؛ یعنی تغییر رفتارها براساس تغییر هنجارهای اجتماعی صورت خواهد پذیرفت؛ به طوری که ظاهر و ساختارهای ظاهری حکومت حضور دارند اما، جهت‌گیری‌ها و یا محتواها از آن یا به طور کلی و یا در مؤلفه‌هایی از آن عقب‌نشینی شده‌ است.

در این خصوص باید متذکر شد که براندازی موجودیت معنوی، محصول تغییرات در شرایط اجتماعی است که این تغییرات اجتماعی موجب به یک مطالبه و خواسته‌ می‌شود و آن مطالبه و خواسته از میزان قدرت اجتماعی برخوردار شده و ساختار قدرت را مجبور به تغییر در جهت‌گیری‌ها می‌کند.

به طور مثال شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» که در ماه رمضان سال 88 و در روز قدس توسط عده‌ای سر داده شد، نشان دهنده‌ی ایجاد یک فضای اجتماعی از درون جامعه برای تغییر رفتار حکومت است و موضع ضداسرائیلی و حمایت از فلسطین را به عنوان یک جهت‌گیری اصلی از انقلاب، مورد اعمال فشار خود قرار می‌دهد و اگر ساختار قدرت در برابر این اعمال فشار بخشی از جامعه ناتوان بود، مجبور به تغییر در جهت‌گیری خودش در این موضع می‌شد.

هرچند گذشت زمان و افشای ماهیت ضددینی جریان موسوم به سبز در عاشورای همان سال زمینه‌ی حضور بخش بزرگتری از جامعه را در نهم دی ماه و در حمایت از مواضع نظام و رهبری فراهم کرده که باعث تثبیت دوباره‌ی موجودیت معنوی جمهوری اسلامی ایران می‌گردد. دقیقاً بر همین مبناست که رهبر معظم انقلاب اسلامی در آذر ماه سال 87 و پیش از آشکار شدن فتنه‌ی 88 در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت در خصوص سیرت و صورت نظام سخن به میان می‌آورند و اقدام به افشای اهداف دشمن برای فاصله انداختن بین این 2 رکن می‌کنند؛ اما آنچه منجر به فرآیند تغییر در جنگ نرم می‌گردد و پایه‌ی تغییرات اجتماعی است، تحولات ارزشی در یک جامعه است.

در مؤلفه‌های قبلی مطرح شد که کیفیت هدف‌گذاری در جنگ نرم تغییر از درون است؛ به طوری که می‌بایست یک اراده‌ی جمعی از درون جامعه خواستار تغییر در مناسبات حاکم باشد؛ بنابراین آن چیزی که می‌توانسته‌ است اراده‌ی جمعی را بسازد، تحولات ارزشی در یک جامعه است.

ارزش‌ها، بخش‌های زیرساختی شخصیت و اندیشه‌ی یک فرد و یا یک جامعه هستند و اگر قرار باشد در فرآیند جنگ نرم در آن جامعه تغییرات بزرگ ایجاد شود، به ناچار باید تحت تحولات ارزشی قرار گیرد و برای شکل‌گیری آن به 2 عنصر اصلی نیاز داریم که بتواند آن اراده‌ی جمعی را بسازد.

نکته‌ی اول، نارضایتی عمیق می‌باشد. در ابتدا می‌بایست برای بخشی از جامعه شرایط و مناسبات موجود غیر قابل تحمل شود. ذکر این نکته ضروری است که ممکن است بعضی اوقات بخشی از جامعه به شرایطی اعتراض داشته‌‌‌ باشند، اما شرایط قابل تحمل هم باشد.

نارضایتی عمیق به منزله‌ی آن است که وضعیت موجود به هیچ شکلی برای جامعه قابل تحمل نباشد و زمانی این نارضایتی عمیق به‌وجود می‌‌آید که در آن جامعه تحولات ارزشی رخ داده‌ باشد و زاویه‌ی دید و مبنای ارزیابی وضعیت کاملاً متفاوت شده که باعث خواهد شد هیچ ‌چیزی از وضع موجود را نتواند تحمل کند.

نکته‌ی دوم، روحیه‌ی انقلابی‌گری و یا به تعبیری دیگر، افزایش قدرت ریسک‌پذیری در جامعه می‌باشد. به این معنا که وقتی بخشی از جامعه بخواهد ساختار قدرت را تغییر دهد و مناسبات حاکم را عوض کند، ساختار قدرت در برابر این مطالبه مقاومت می‌کند و جامعه‌ای می‌تواند تغییرات را پیش ببرد که قدرت ریسک‌پذیری و روحیه‌‌ی انقلابی داشته و حاضر باشد هزینه‌های این تغییر و تحول را بپردازد و جامعه‌ای که در آن تحولات ارزشی صورت پذیرفته باشد پتانسیل چنین روحیه‌ای را دارا می‌باشد؛ چرا که اگر تحولات ارزشی رخ نداده باشد، با اولین نامطلوبی از سوی ساختار قدرت آن بخش از جامعه که دنبال تغییر در مناسبات است از موضعی که دارد، کنار خواهد رفت و مسیر قابل ادامه دادن نیست.

باید متذکر شد فرآیندی که منجر به تحولات ارزشی در جامعه می‌گردد در 2 گام انجام خواهد شد:

گام اول، واگرایی از ارزش‌های خودی‌ است؛ ارزش‌هایی که دیگر جامعه یا حداقل بخشی از آن مورد قبول جامعه نبوده و به آن‌ها علاقه‌مند نیست و حتی در مراتب بالاتر از آن‌ها متنفر شده است و گام دوم، شیفته و دلباخته‌ی ارزش‌های رقیب شدن است.

جنگ نرم دقیقاً به دنبال رسیدن به چنین هدفی است اما اینکه در نگاه جامعه‌شناسی چه اتفاق‌ها و فرآیندی حاصل می‌شود که جامعه به این نقطه می‌رسد در جای خود قابل بحث و بررسی است.

سلیمان بن صرد، و مسائلی که به عقب برمی‌گشت!

کسی که از «گذشته» فرار می­کند، «آینده» به انتظار او نخواهد نشست. باید دانست که «زمانه»، عاقله­ای است که فرزندانش را از یاد نخواهد برد. و اینچنین است که: کسی که نمی­تواند گذشته را به یاد بیاورد، محکوم به «تکرار» آن خواهد بود.

1.

غائلة جمل خاتمه یافته و امیرالمؤمنین به کوفه رفته است. سلیمان بن صرد خزاعی به دیدار امام می­رود:

سليمان بن صرد خزاعى پس از بازگشت على بن ابیطالب عليه السلام از بصره، خدمتش آمد. (امام) وى را سرزنش و نكوهش فرمود و به او گفت: «تو دچار ترديد شدى و گوش خواباندى و نيرنگ به كار بردى (ارتبت و تربصت و راوغت) درحالیكه نزد من موثّق­ترين مردم بودى و -چنانكه مى‏پنداشتم- در يارى دادن به من سريع­ترين آنان محسوب مى‏شدى؛ چه چيزت بر آن داشت كه از اهل بيت پيامبرت دست بردارى و چه عاملى تو را از يارى دادن به آنها بى­ميل ساخت؟» عرض كرد: اى امير مؤمنان، مسائل را به عقب برمگردان و مرا بدانچه گذشته است ملامت مفرما و دوستى مرا به همان پايه نگهدار تا خيرخواهى من به اخلاص از آن تو باشد. هنوز كارها در پيش است كه ضمن آنها دوستت را از دشمنت بازخواهى شناخت. امام پاسخش نداد. سليمان لختى نشست، سپس برخاست و نزد امام حسن عليه السلام كه در مسجد نشسته بود، رفت و گفت: آيا از امير مؤمنان و تنبيه و توبيخى كه بر من روا داشت تعجب نمى‏كنى؟ (امام) حسن گفت: به راستى، كسى (معمولاً) توبيخ مى‏شود كه به دوستى و خيرخواهي­اش اميد باشد. گفت: بى‏گمان كارها در پيش است كه در آنها نيزه‏ها به انبوهى گرد آيد و شمشيرها كشيده شود و در آنها به چون منى نياز باشد، پس بر من بدگمان نباشيد و در خيرخواهي­ام شك نكنيد. امام حسن به او گفت: خدايت رحمت فرمايد، ما بر تو بدگمان نيستيم.» [i]

دربارة این دیدار، البته قول دیگری نیز وجود دارد که گویا مورد اعتماد علما نیست (رک: أنساب‏الأشراف، ج‏2، ص272، ح354/ [چاپ‏زكار، ج‏3، ص:63]). امّا همین قول هم قابل تأمّل است. سلیمان از سرزنش امیرالمؤمنین تعجّب کرده است و به امام حسن می­گوید: «آیا از توبیخی که امیرالمؤمنین بر من روا داشت، تعجّب نمی­کنی؟»؛ گویی انتظار داشته مورد تفقّد و عنایت هم قرار بگیرد. امّا کسی انتظار تفقّد و عنایت دارد که کار نیکی انجام داده باشد. و اگر او چنین کرده است، پس چرا نمی­خواهد امیرالمؤمنین «مسائل را به عقب برگرداند» و دربارة گذشته سخن بگوید؟

سؤال دیگر این است که ما به امیرالمؤمنین، و بودن در رکاب او، و خیرخواهی او برایمان، احتیاج داریم یا امیرالمؤمنین به هنگام گرد آمدن انبوه نیزه­ها و کشیده شدن شمشیرها به مثل مایی (و به شمشیرمان، و خیرخواهی و دوستی­مان) احتیاج دارد؟

ای کاش سلیمان می­دانست که به راستی کارهای بزرگی در پیش است که ضمن آن دوستان از دیگران بازشناخته خواهند شد. و ای کاش سلیمان می­دانست که کسانی که از گذشته­شان فرار می­کنند، «آینده» چشم­انتظارشان نخواهد شد. ای کاش سلیمان به راستی «لختی می­نشست»، و سپس برمی­خاست و نزد امام حسن می­رفت.

2.

جنگ صفّین است؛ کار به اینجا رسیده که امیرالمؤمنین علیه السلام به حکمیّت تن داده و عهدنامة مربوط به تعیین حکمین (ابوموسی و عمروعاص) را امضاء کرده است. اشعث بن قیس (چه بسا خرامان و سرمست) عهدنامه را گرفته و از این قبیله به آن قبیله می­رود و متن آن را برای یک­یک قبائل قرائت می­کند. بعضی قبائل زیر بار نمی­روند و واکنش نشان می­دهند. کار بنی­تمیم به درگیری با اشعث می­کشد! (می­دانیم که احنف بن قیس تمیمی، رئیس قبیلة تمیم، با انتخاب ابوموسی به عنوان حکم شدیداً مخالف بوده، و برعکس او، اشعث بن قیس کندی، رئیس قبیلة کنده، بر این کار اصرار داشته است). پس از این درگیری، اشعث پیش قبیلة خود می­رود و بزرگان بنی­تمیم برای عذرخواهی نزد او می­روند و کار فیصله می­یابد. در همین گیر­و­دار است که سلیمان بن صرد خزاعی، نزد امیرالمؤمنین رفته و از امضای این عهدنامه اظهار تأسّف و نگرانی می­کند:

«سليمان بن صرد در­حالیكه ضربة شمشيرى بر چهره‏اش اصابت كرده بود، آمد و گفت اى امير مؤمنان! كاش ياورانى مى‏داشتى و اين نامه را نمى‏نوشتى. محرز بن خنيس بن ضليع هم برخاست و مقابل على علیه السلام ايستاد و گفت: آيا براى بازگشت از اين نامه راهى نيست؟ به خدا سوگند مى‏ترسم موجب خوارى و زبونى شما شود. على علیه السلام فرمود: آيا پس از اينكه آن را نوشته‏ايم نقض كنيم؟ نه، اين جايز نيست.» [ii]

در نقل نصر بن مزاحم (وقعة صفین، ج1، 519) آمده است که سلیمان می­گوید: «به خدا سوگند بسیار در میان مردم گشتم تا آنها را به وضع اوّلشان [که در جنگ با معاویه مصمّم بودند] بازگردانم، امّا نیافتم کسی را که نزدش خیری باشد، مگر عدّه­ای قلیل.»

3.

وقتی امام حسن علیه السلام صلح با معاویه را می­پذیرد نیز، برخی اخبار (الإمامه و السياسه، ج‏1، ص185) حکایت از اعتراض سلیمان بن صرد خزاعی دارند:

وقتى كه بيعت مردم عراق با معاويه به پايان رسيد، و او به شام برگشت، سليمان بن صرد، كه بزرگ مردم عراق بود، نزد حسن آمد و گفت: «سلام بر كسى كه مؤمنان را خوار كرد». حسن گفت: سلام بر تو باد، بنشين. سليمان نيز نشست. سليمان گفت: «ما از بيعت تو با معاويه تعجب مى‏كنيم درحالیكه يكصد هزار جنگجو از مردم عراق همراه تو مى‏باشند. تو هيچگونه عهد و پيمانى براى خود نگرفتى، و هيچ بهره‏اى از خلافت ندارى. كارى را كه تو انجام دادى، من انجام نمى‏دهم... بر خلاف گمان بزرگان قوم، شروطى را پذيرفتى كه خواسته‏هاى دشمنان را بر آورده ساخت؛ و در اين راه خواسته‏اى كه آتش جنگ را خاموش كنى و با اين فتنه كنار آمده‏اى. عهد و پيمانى را كه با معاويه پذيرفته‏اى، زير پاى خود خواهيم نهاد و از تو مى‏خواهيم كه اين عهد و پيمان را بشكنى و آمادة جنگ شوى. به من اجازه بده عدّه‏اى را از كوفه براى جنگ بياورم و عامل معاويه را از كوفه بيرون مى‏كنيم. به فرموده قرآن: "خدا حيلة خائنان را به هدف نمى‏رساند. (يوسف/ آية52)"».

مطابق این نقل، امام حسن در جواب سلیمان گفته است:

«...خدا را گواه مى‏گيرم در آن كارى كه كردم، فقط در پى اين بودم كه خون شما محفوظ ماند. تقواى الهى پيشه كنيد و به قضاى الهى راضى باشيد. به خانه‏هايتان برويد تا نيكى به شما رو كند و يا اينكه اين گناهكار [معاويه‏] از بين برود... امّا اينكه گفتيد من خواركنندة مؤمنان هستم، شما اگر خوار شويد بهتر است از اينكه در جنگ كشته شويد. تا زمانى كه معاويه زنده است بايد در خانه‏هايتان جاى گيريد. خدا با كسانى است كه تقواى الهى پيشه كنند و كارهاى نيك انجام دهند.»

ادامة روایت اینچنین است:

سليمان بن صرد نزد حسين آمد و ماجراى پذيرفتن بيعت حسن را به اطّلاع او رسانيد. حسين در جواب سليمان گفت: هر يك از مردان شما بايد در خانة خود بنشيند و دست به كارى نزند، تا زمانى كه معاويه زنده است. به خدا سوگند اين بيعت، بيعتى بود كه ما آن را نمى‏پسنديم. وقتى كه معاويه مُرد، ما و شما خواهيم بود و نظر خواهيم داد. (امامت و سیاست/ ترجمة الامامه و السّیاسه، صص188-189)

البته معلوم نیست که این روایت تا چه اندازه درست باشد. اگر درست باشد، باید گفت سلیمان چگونه ادّعا کرده است که امام حسن یکصدهزار جنگجو در عراق دارد، درحالیکه در زمان قبول حکمیّت در زمان امیرالمؤمنین، گفته بود در میان این مردم بسیار گشته­ام و جز قلیلی، نیافته­ام کسی را که نزدش خیری وجود داشته باشد.

4.

وقتی معاویه مُرد، سلیمان (که انگار منتظر مرگ معاویه بود)، شیعیان کوفه را در خانة خود جمع کرد و به آنها گفت:

«همانا معاويه به هلاكت رسيده و حسين از بيعت با بنى­اميّه خوددارى كرده است، و شما شيعيان او و شيعيان پدرش هستيد، پس اگر مي­دانيد كه او را يارى می­دهيد و با دشمنانش مى‌جنگيد و در راه او را از دادن جان دريغ نداريد، به آن حضرت بنويسيد و آمادگى خود را به او اعلام داريد؛ و اگر از پراكندگى و سستى در يارى او بيم داريد او را گول نزنيد.» گفتند: نه، ما با دشمن او خواهيم جنگيد و در راه او جانفشانى خواهيم كرد. گفت: پس براى دعوت، نامه­ای به آن حضرت بنويسيد.» [iii]

5.

از اینجای داستان را دیگر همه می­دانیم. داستان نامه­ای که نوشته شد (و به تبعِ آن سیل نامه­ها به راه افتاد)، و پاسخی که امام به آنها داد، و فرستاده­ای که در کوچه پس­کوچه­های کوفه رها شد را همه شنیده­ایم.

6.

کار از کار گذشته است. خبر کشته شدن حسین علیه السلام و اسارت اهل بیتش در شهر پیچیده است. ابن­زیاد از اردوگاه خود در نخیله به کوفه بازگشته است. شیعیان یکدیگر را به ملامت گرفته­اند. شیعیان (دوباره) در خانة سلیمان جمع می­شوند:

راوى گويد: پس سليمان بن صرد سخن گفت و محكم گفت و پيوسته در هر جمعه سخنان خود را تكرار كرد كه من آن را به خاطر سپردم و چنين گفت: ...به خدا بيم دارم كه در اين روزگار كه معاش سخت است، و بليّه بزرگ، و ستم عام، سرانجامِ ما شيعيانِ صاحب فضيلت، نيك نباشد. ما در انتظار آمدن خاندان پيمبرمان بوديم و به آنها وعدة يارى مى‏داديم و به آمدن ترغيبشان مى‏كرديم؛ و چون بيامدند، ‏سستى كرديم و عاجز مانديم و دورويى كرديم و نظاره كرديم و منتظر مانديم ببينيم چه مى‏شود (فلما قدموا، ونينا و عجزنا و ادهنا و تربصنا و انتظرنا ما يكون) تا فرزند پيمبرمان و باقيمانده و شيره و پاره‏اى از گوشت و خون وى ميان ما و به نزد ما كشته شد؛ كه كمك مى‏خواست و نبود؛ و انصاف مى‏خواست و نمى‏يافت. فاسقان وى را هدف تير و آماج نيزه‏ها كردند و كشتند، آنگاه بر او تاختند و جامه‏اش ببردند. به پا خيزيد كه خدايتان خشمگين است...». [iv]

آیا به راستی سلیمان از سال 61 هجری تا سال 64 هجری که یزید می­میرد و توّابین قیام می­کنند، هر جمعه این سخنان را تکرار می­کرده است؟ آیا به راستی سلیمان هنوز خود را از جملة شیعیان صاحب فضیلت به حساب می­آورده است؟ (که خاندان پیامبر به خیرخواهی­اش نیاز دارند؟) آیا هنوز هم «کارها در پیش اند»؟ یا دیگر کار از کار گذشته است: «فلما قدموا ونينا و عجزنا، و ادهنا، و تربصنا، و انتظرنا ما يكون»...

راستی این عبارتِ سلیمان چه آهنگ آشنایی دارد: «فلما قدموا ونينا و عجزنا، و ادهنا، و تربصنا، و انتظرنا ما يكون». خدایا... چقدر آشناست!... کجا شنیده بودم؟!...

خلبانی‌که صدام دستور داد به دو نیمش‌کنند+عکس

 
پس از متوقف کردن صادرات 350 میلیون تنی نفت عراق صدام جنایتکار به قدری عصبانی بود که دستور داد پس از دستگیری، او را دو نیمه کردند و نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی دیگر در موصل عراق مدفون شد.

خلبانی‌که صدام دستور داد به دو نیمش‌کنند+عکس

 سید علی اقبالی دوگاهه هفتم مهرماه 1326 در محله دوگاهه پایین‌بازار رودبار در خانواده‌ مذهبی و متدین به دنیا آمد. پس از گذراندن دوران کودکی برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در دبیرستان امیرکبیر به ادامه تحصیل پرداخت و توانست از این دبیرستان مدرک تحصیلی دیپلم را اخذ کند.

13 آذرماه 1346 به استخدام نیروی هوایی درآمد و پس از طی آموزش‌های نظامی و موفقیت در آزمون‌های زبان انگلیسی، مهارت‌های فنی و تخصصی، انجام دوره‌های پرواز و پرواز مقدماتی با هواپیمای پاپ و اف-33 در دانشکده پرواز در 25 مرداد 1347 برای تکمیل دوره خلبانی و پرواز با هواپیماهای پیشرفته جت شکاری به همراه دو نفر از دانشجویان به پایگاه هوایی ویلیامز شهر فنیکس ایالت آریزونای آمریکا اعزام شد. وی پس از بازگشت از این دوره آموزشی در چهارم بهمن 1348 به عنوان افسر خلبان شکاری تاکتیکی فعالیت خود را آغاز کرد؛ اقبالی ‌دوگاهه در سال 1354 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج یک پسر به نام «افشین» یکی از پزشکان حاذق کشور و از افتخارهای ایران اسلامی است.

اقبالی عاشق پرواز بود و با توجه به مسئولیت‌های مهمی که به عهده داشت هرگز از فعالیت‌های پروازی دور نشد و جرات و جسارت در پروازهای عملیاتی از وی استادی ماهر و برجسته ساخته بود؛ وی به دلیل آگاهی‌های بالای علمی، مهارت فنی و تخصصی در پروازهای تاکتیکی و عملیاتی در کمترین زمان توانست به سطح لیدری ارتقا یابد. وی مسئولیت‌هایی در پایگاه‌های بوشهر، دزفول، تبریز و ستاد نیروی هوایی تهران داشت و سرپرست و صاحب پست‌های راهبردی معلم خلبانی، رئیس شعبه اطلاعات و عملیات فرماندهی گردان 23 شکاری و افسر ناظر اجرای طرح‌های عملیاتی معاونت طرح و برنامه نهاجا بود. اقبالی دوگاهه با پیروزی انقلاب اسلامی مدت کوتاهی از نیروی هوایی دور شد اما با آغاز جنگ عراق علیه ایران داوطلبانه به نیروی هوایی بازگشت و با انجام پروازهای شناسایی و آموزشی فعالیت‌های خود را آغاز کرد، او یکی از جوان‌ترین استادان خلبان شکاری در عملیات 140 فروندی و در آغاز جنگ، لیدر دسته پروازی چهار فروندی بود.

اقبالی‌دوگاهه در یکم آبان‌ماه 1359 زمانی که لیدر یک دسته دو فروندی هواپیمای اف-5 را به عهده داشت، در یک ماموریت برون‌مرزی با هدف بمباران یکی از سایت‌های راداری موصل به همراه همرزم خلبانش از زمین برخاست و پس از رسیدن به منطقه و عدم مشاهده هدف بلافاصله هدف ثانویه را که پادگان العقره در حوالی پایگاه هوایی کرکوک عراق و ایران بود، تغییر مسیر داد و در ساعت تعیین شده روی هدف ظاهر شد و در پایان این عملیات موفقیت‌آمیز، رادار راهبردی دشمن پرنده آهنین شهید اقبالی را نشانه رفت و هواپیمای وی به شدت مورد اصابت موشک قرار گرفت.پرنده زخمی که خلبان جوان آن را به زحمت به 30 کیلومتری شرق موصل نزدیک مرز ایران رسانده بود، سقوط کرد و اقبالی دوگاهه با چتر نجات هواپیما را ترک کرد و به اسارت دشمن بعثی درآمد.

خلبان جوان و دلیر ایران‌زمین پیشتر تلمبه‌خانه‌ها و نیروگاه‌های برق عراق را از کار انداخته بود و طرح‌های عملیاتی وی موجب شد تا صادرات 350 میلیون تنی نفت عراق به صفر برسد. به همین منظور صدام جنایتکار به خون این شهید تشنه بود و صدام لعین دستور داد پس از دستگیری اقبالی بدنش را دو نیمه کردند و نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی دیگر در موصل عراق مدفون شد.شهید اقبالی دوگاهه توسط عناصر مزدور رژیم بعث عراق با بی‌رحمانه‌ترین وضعیت به شهادت رسید. این جنایت به حدی وحشیانه بود که رژیم بعثی در تلاشی بی‌شرمانه برای سرپوش گذاشتن بر این جنایت هولناک، تا سال‌ها از اعلام سرنوشت آن شهید مظلوم خودداری می‌کرد و در مدت 22 سال هیچ‌گونه اطلاعی از سرنوشت وی موجود نبود تا اینکه در خرداد سال 1370 طبق گزارش‌های موجود عملیاتی و اطلاعاتی و نامه ارسالی کمیته بین‌المللی صلیب سرخ جهانی مبنی بر شهادت ایشان و اظهارات دیگر اسرای آزاد شده و خلبانان اسیر عراقی، شهادت خلبان علی اقبالی دوگاهه محرز شد.

دشمن بعثی عراق بخشی از پیکر مطهر شهید اقبالی دوگاهه را در گورستان محافظیه نینوا و بخش دیگر را در قبرستان زبیر شهر موصل به خاک سپرده بود که با پیگیری کمیته جستجوی اسرا و مفقودین و کمیته بین‌المللی صلیب سرخ جهانی به همراه دیگر خلبانان شهید نیروی هوایی در پنجم مرداد سال 81 پس از 22 سال دوری از وطن در بین حزن و اندوه یاران و همرزمان به میهن اسلامی بازگشت و در بهشت زهرا (س) تهران کنار دیگر همرزمان شهیدش آرام گرفت.

سرلشکر خلبان شهید علی اقبالی دوگاهه جوان‌ترین استاد خلبان نیروی هوایی ارتش است که در سن 25 سالگی استاد خلبان جنگنده F-5 و در 27 سالگی با درجه سرگردی جزو افسران ارشد نیروی هوایی ارتش ایران شد.وی با بیش از ۳هزار ساعت پرواز عملیاتی و آموزش خلبانی به ده‌ها دانشجوی جوان خلبانی که تعدادی از آنها همچون شهیدان سرافراز سرلشکر خلبان عباس بابایی و سرلشکر خلبان مصطفی اردستانی به مقام والای شهادت نائل گردیده‌اند، و یا به رده‌های ارشد فرماندهی نیروی هوایی رسیده اند، کارنامه درخشان و پرافتخاری در طول عمر کوتاه و پربرکت خود به جای گذاشت.

سرلشکر خلبان شهید سید علی اقبالی دوگاهه این شهید بزرگوار فردی به تمام معنا صمیمی و مهربان بود. انسانی فروتن و خویشتندار، گشاده رو، متین، آراسته و با اخلاق نیکو و منش بسیار انسانی بود که در نگاه اول هر کس را شیفته خود می‌کرد.سیدعلی دارای روحی بلند و علاقه خاصی به قرائت قرآن مجید داشت هر چند وقت، کل قرآن را دوره می‌کرد. او خلبانی جوان با دانش و معلومات فوق‌العاده گسترده بود که به تمام موضوعات و قوانین پروازی اشراف کامل داشت.

با تکیه بر هوش و استعداد و حافظه بسیار قوی خود، با وجود تعدد منابع دانش پروازی و منابع تخصصی، به‌ویژه آیین نامه‌ها و دستورالعمل های نیروی هوایی، شهید اقبالی به طور خارق‌العاده‌ای به این منابع احاطه داشت به نحوی که در مناظره‌ها بعضا مشاهده می‌شدکه با قید عنوان آیین نامه، صفحه و پاراگراف را دقیقا ذکر می‌کند! به علت توانایی‌های بالایی که در امور فنی و پروازی داشت، در خیلی از موارد مورد مشورت همکاران و فرماندهان قرار می‌گرفت و تحلیل‌های وی همواره صائب بود. لذا از احترام خاصی در نزد فرماندهان نیرو مخصوصا شهید فکوری فرمانده وقت نیروی هوایی برخوردار بود.

آن شهید بزرگوار به دلیل برخورداری از هوش وافر، آگاهی های بالای علمی و مهارت های فنی و تخصصی توانست در کمترین زمان ممکن به سطح لیدری ارتقا یافته و سرانجام به ستاد نیروی هوایی در تهران منتقل گردد. طی خدمت در ستاد، وی طرح های استراتژیک و تاکتیکی ویژه ای را علیه تمامی نقاط حساس و حیاتی دشمن طراحی کرده بود. شهید اقبالی در حالی که یک نیروی ستادی بود و می توانست دیگر حتی یک ساعت هم در کابین جنگنده ننشیند، با شروع جنگ و حمله عراق به ۱۵پایگاه نیروی هوایی، بلافاصله خودش را به پایگاه تبریز رساند که در آن هنگام، این پایگاه در طرح کلان نیروی هوایی، مسئول بخش هایی از خاک عراق نظیر کرکوک، موصل و اربیل بود.

منبع:خبرکزاری دفاع مقدس

خلبانی‌که صدام دستور داد به دو نیمش‌کنند+عکس

 
پس از متوقف کردن صادرات 350 میلیون تنی نفت عراق صدام جنایتکار به قدری عصبانی بود که دستور داد پس از دستگیری، او را دو نیمه کردند و نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی دیگر در موصل عراق مدفون شد.

خلبانی‌که صدام دستور داد به دو نیمش‌کنند+عکس

 سید علی اقبالی دوگاهه هفتم مهرماه 1326 در محله دوگاهه پایین‌بازار رودبار در خانواده‌ مذهبی و متدین به دنیا آمد. پس از گذراندن دوران کودکی برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در دبیرستان امیرکبیر به ادامه تحصیل پرداخت و توانست از این دبیرستان مدرک تحصیلی دیپلم را اخذ کند.

13 آذرماه 1346 به استخدام نیروی هوایی درآمد و پس از طی آموزش‌های نظامی و موفقیت در آزمون‌های زبان انگلیسی، مهارت‌های فنی و تخصصی، انجام دوره‌های پرواز و پرواز مقدماتی با هواپیمای پاپ و اف-33 در دانشکده پرواز در 25 مرداد 1347 برای تکمیل دوره خلبانی و پرواز با هواپیماهای پیشرفته جت شکاری به همراه دو نفر از دانشجویان به پایگاه هوایی ویلیامز شهر فنیکس ایالت آریزونای آمریکا اعزام شد. وی پس از بازگشت از این دوره آموزشی در چهارم بهمن 1348 به عنوان افسر خلبان شکاری تاکتیکی فعالیت خود را آغاز کرد؛ اقبالی ‌دوگاهه در سال 1354 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج یک پسر به نام «افشین» یکی از پزشکان حاذق کشور و از افتخارهای ایران اسلامی است.

اقبالی عاشق پرواز بود و با توجه به مسئولیت‌های مهمی که به عهده داشت هرگز از فعالیت‌های پروازی دور نشد و جرات و جسارت در پروازهای عملیاتی از وی استادی ماهر و برجسته ساخته بود؛ وی به دلیل آگاهی‌های بالای علمی، مهارت فنی و تخصصی در پروازهای تاکتیکی و عملیاتی در کمترین زمان توانست به سطح لیدری ارتقا یابد. وی مسئولیت‌هایی در پایگاه‌های بوشهر، دزفول، تبریز و ستاد نیروی هوایی تهران داشت و سرپرست و صاحب پست‌های راهبردی معلم خلبانی، رئیس شعبه اطلاعات و عملیات فرماندهی گردان 23 شکاری و افسر ناظر اجرای طرح‌های عملیاتی معاونت طرح و برنامه نهاجا بود. اقبالی دوگاهه با پیروزی انقلاب اسلامی مدت کوتاهی از نیروی هوایی دور شد اما با آغاز جنگ عراق علیه ایران داوطلبانه به نیروی هوایی بازگشت و با انجام پروازهای شناسایی و آموزشی فعالیت‌های خود را آغاز کرد، او یکی از جوان‌ترین استادان خلبان شکاری در عملیات 140 فروندی و در آغاز جنگ، لیدر دسته پروازی چهار فروندی بود.

اقبالی‌دوگاهه در یکم آبان‌ماه 1359 زمانی که لیدر یک دسته دو فروندی هواپیمای اف-5 را به عهده داشت، در یک ماموریت برون‌مرزی با هدف بمباران یکی از سایت‌های راداری موصل به همراه همرزم خلبانش از زمین برخاست و پس از رسیدن به منطقه و عدم مشاهده هدف بلافاصله هدف ثانویه را که پادگان العقره در حوالی پایگاه هوایی کرکوک عراق و ایران بود، تغییر مسیر داد و در ساعت تعیین شده روی هدف ظاهر شد و در پایان این عملیات موفقیت‌آمیز، رادار راهبردی دشمن پرنده آهنین شهید اقبالی را نشانه رفت و هواپیمای وی به شدت مورد اصابت موشک قرار گرفت.پرنده زخمی که خلبان جوان آن را به زحمت به 30 کیلومتری شرق موصل نزدیک مرز ایران رسانده بود، سقوط کرد و اقبالی دوگاهه با چتر نجات هواپیما را ترک کرد و به اسارت دشمن بعثی درآمد.

خلبان جوان و دلیر ایران‌زمین پیشتر تلمبه‌خانه‌ها و نیروگاه‌های برق عراق را از کار انداخته بود و طرح‌های عملیاتی وی موجب شد تا صادرات 350 میلیون تنی نفت عراق به صفر برسد. به همین منظور صدام جنایتکار به خون این شهید تشنه بود و صدام لعین دستور داد پس از دستگیری اقبالی بدنش را دو نیمه کردند و نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی دیگر در موصل عراق مدفون شد.شهید اقبالی دوگاهه توسط عناصر مزدور رژیم بعث عراق با بی‌رحمانه‌ترین وضعیت به شهادت رسید. این جنایت به حدی وحشیانه بود که رژیم بعثی در تلاشی بی‌شرمانه برای سرپوش گذاشتن بر این جنایت هولناک، تا سال‌ها از اعلام سرنوشت آن شهید مظلوم خودداری می‌کرد و در مدت 22 سال هیچ‌گونه اطلاعی از سرنوشت وی موجود نبود تا اینکه در خرداد سال 1370 طبق گزارش‌های موجود عملیاتی و اطلاعاتی و نامه ارسالی کمیته بین‌المللی صلیب سرخ جهانی مبنی بر شهادت ایشان و اظهارات دیگر اسرای آزاد شده و خلبانان اسیر عراقی، شهادت خلبان علی اقبالی دوگاهه محرز شد.

دشمن بعثی عراق بخشی از پیکر مطهر شهید اقبالی دوگاهه را در گورستان محافظیه نینوا و بخش دیگر را در قبرستان زبیر شهر موصل به خاک سپرده بود که با پیگیری کمیته جستجوی اسرا و مفقودین و کمیته بین‌المللی صلیب سرخ جهانی به همراه دیگر خلبانان شهید نیروی هوایی در پنجم مرداد سال 81 پس از 22 سال دوری از وطن در بین حزن و اندوه یاران و همرزمان به میهن اسلامی بازگشت و در بهشت زهرا (س) تهران کنار دیگر همرزمان شهیدش آرام گرفت.

سرلشکر خلبان شهید علی اقبالی دوگاهه جوان‌ترین استاد خلبان نیروی هوایی ارتش است که در سن 25 سالگی استاد خلبان جنگنده F-5 و در 27 سالگی با درجه سرگردی جزو افسران ارشد نیروی هوایی ارتش ایران شد.وی با بیش از ۳هزار ساعت پرواز عملیاتی و آموزش خلبانی به ده‌ها دانشجوی جوان خلبانی که تعدادی از آنها همچون شهیدان سرافراز سرلشکر خلبان عباس بابایی و سرلشکر خلبان مصطفی اردستانی به مقام والای شهادت نائل گردیده‌اند، و یا به رده‌های ارشد فرماندهی نیروی هوایی رسیده اند، کارنامه درخشان و پرافتخاری در طول عمر کوتاه و پربرکت خود به جای گذاشت.

سرلشکر خلبان شهید سید علی اقبالی دوگاهه این شهید بزرگوار فردی به تمام معنا صمیمی و مهربان بود. انسانی فروتن و خویشتندار، گشاده رو، متین، آراسته و با اخلاق نیکو و منش بسیار انسانی بود که در نگاه اول هر کس را شیفته خود می‌کرد.سیدعلی دارای روحی بلند و علاقه خاصی به قرائت قرآن مجید داشت هر چند وقت، کل قرآن را دوره می‌کرد. او خلبانی جوان با دانش و معلومات فوق‌العاده گسترده بود که به تمام موضوعات و قوانین پروازی اشراف کامل داشت.

با تکیه بر هوش و استعداد و حافظه بسیار قوی خود، با وجود تعدد منابع دانش پروازی و منابع تخصصی، به‌ویژه آیین نامه‌ها و دستورالعمل های نیروی هوایی، شهید اقبالی به طور خارق‌العاده‌ای به این منابع احاطه داشت به نحوی که در مناظره‌ها بعضا مشاهده می‌شدکه با قید عنوان آیین نامه، صفحه و پاراگراف را دقیقا ذکر می‌کند! به علت توانایی‌های بالایی که در امور فنی و پروازی داشت، در خیلی از موارد مورد مشورت همکاران و فرماندهان قرار می‌گرفت و تحلیل‌های وی همواره صائب بود. لذا از احترام خاصی در نزد فرماندهان نیرو مخصوصا شهید فکوری فرمانده وقت نیروی هوایی برخوردار بود.

آن شهید بزرگوار به دلیل برخورداری از هوش وافر، آگاهی های بالای علمی و مهارت های فنی و تخصصی توانست در کمترین زمان ممکن به سطح لیدری ارتقا یافته و سرانجام به ستاد نیروی هوایی در تهران منتقل گردد. طی خدمت در ستاد، وی طرح های استراتژیک و تاکتیکی ویژه ای را علیه تمامی نقاط حساس و حیاتی دشمن طراحی کرده بود. شهید اقبالی در حالی که یک نیروی ستادی بود و می توانست دیگر حتی یک ساعت هم در کابین جنگنده ننشیند، با شروع جنگ و حمله عراق به ۱۵پایگاه نیروی هوایی، بلافاصله خودش را به پایگاه تبریز رساند که در آن هنگام، این پایگاه در طرح کلان نیروی هوایی، مسئول بخش هایی از خاک عراق نظیر کرکوک، موصل و اربیل بود.

منبع:خبرکزاری دفاع مقدس

تزئینات هئیت عاشقان حسین (علیه السلام)







جلسه گروهی شهید یاوری


تیم ملی والیبال با اقتدار قهرمان آسیا شد

پیام تقدیر رهبر انقلاب از والیبالیست های ایران

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی قهرمانی تیم ملی والیبال ایران در رقابت​های والیبال آسیا با صدور پیامی از والیبالیست های کشور به خاطر کسب این پیروزی تشکر کردند.

دیدار جمعی از معلمان سراسر کشور با رهبر انقلاب اسلامی

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن پیام رهبر معظم انقلاب به این شرح است:

بسمه تعالی

از جوانان والیبالیست عزیز تشکر میکنم، به خاطر اینکه دل ملت ایران را شاد کردند.

سید علی خامنه ای
14/مهر/1392

قهرمانی تیم ملی والیبال ایران

قهرمانی تیم ملی والیبال ایران

قهرمانی تیم ملی والیبال ایران

در این دیدار که در شهر دبی امارات برگزار شد تیم کشورمان برابر حریف خود به برتری 3 بر صفر دست یافت و با اقتدار روی سکوی قهرمانی این دوره از مسابقات ایستاد. تیم ایران در این بازی به ترتیب با امتیازات 25 بر 19، 25 بر 22 و 25 بر 19 کره را شکست داد و از عنوان قهرمانی خود در دوره قبل دفاع کرد.

قهرمانی تیم ملی والیبال ایران

تیم ملی والیبال ایران در دیدار پایانی مسابقات قهرمانی آسیا برابر کره‌جنوبی به پیروزی رسید و قهرمان هفدهمین دوره این مسابقات شد. تیم کشورمان که در دوره قبلی این پیکارها عنوان نخست را از آن خود کرده بود این بار در خاک امارات از عنوان خود دفاع کرد.

به گزارش مهر، بازی فینال هفدهمین دوره مسابقات والیبال قهرمانی آسیا را شامگاه امروز یکشنبه تیم‌های ملی ایران و کره‌جنوبی برگزار کردند. در این دیدار که در شهر دبی امارات برگزار شد تیم کشورمان برابر حریف خود به برتری 3 بر صفر دست یافت و با اقتدار روی سکوی قهرمانی این دوره از مسابقات ایستاد. تیم ایران در این بازی به ترتیب با امتیازات 25 بر 19، 25 بر 22 و 25 بر 19 کره را شکست داد و از عنوان قهرمانی خود در دوره قبل دفاع کرد.

خولیو ولاسکو در این بازی از معروف، غفور، زرینی، موسوی، قائمی، غلامی و ظریف(لیبرو) در ترکیب اصلی استفاده کرد و با تدابیری که اندیشده بود بار دیگر پارک کی‌ وون، سرمربی تیم حریف را اسیر تفکرات خود کرد. با شروع ست نخست تیم کره دو امتیاز متوالی گرفت و نشان داد انگیزه‌های زیادی برای برد مقابل ایران دارد ولی خیلی زود بازیکنان تیم کشورمان ابتکار عمل را در دست گرفتند و با دفاع‌های متوالی خود روی تور برتری 8 بر 6 را در استراحت فنی اول این ست رقم زدند.

مهاجمان کره که به خصوص از دفاع‌های موسوی ترس داشتند در ادامه اسیر مدافعان روی تور تیم کشورمان شده بودند تا برتری 12 بر 7 ایران را شاهد باشیم و سرمربی کره نخستین تایم اوت خود را تقاضا کند. این برتری در وقت دوم استراحت فنی 16 بر 10 به نفع ایران رقم خورد. بازی خوب بازیکنان تیم کشورمان همچنان تداوم یافت تا این ست با پیروزی 25 بر 19 ایران خاتمه یابد.

با شروع ست دوم کره‌ای‌ها به سرویس‌های با ریسک بالا روی آوردند تا دریافت اول تیم ایران را مختل کنند ضمن اینکه در خط حمله نیز کارهای ترکیبی در دستور کار حریف قرار گرفت که همین عامل باعث شد این تیم پا به پای تیم ایران پیش بیاید. برتری 8 بر 7 ایران در وقت اول استراحت فنی ست دوم نشان از بازی نزدیک دو تیم در آغاز این ست داشت.

بعد از صحبت‌هایی که خولیو ولاسکو با بازیکنان تیم ایران در زمان استراحت داشت در دفاع روی تور شرایط تیم کشورمان بهتر شد و فاصله امتیازات دو تیم به عدد 3 رسید که همین موضوع با درخواست وقت استراحت کره‌ای‌ها مواجه شد و در ادامه دو تیم در امتیاز 13 برابر شدند پس از آن هم کره‌ای‌ها برتری 16 بر 15 را در وقت دوم استراحت فنی ست دوم به نام خود ثبت کردند. با شروع دوباره بازی مهاجمان تیم کره دفاع کناری تیم ایران را هدف قرار دادند و اختلاف را به دو امتیاز رساندند اما دو امتیاز سرویس به موقع از زرینی شرایط را به سود تیم کشورمان بازگرداند.

تعویض‌های ولاسکو و به میدان فرستادن مهدی مهدوی، شهرام محمودی و رحمان داودی توسط این مربی برتری 23 بر 21 تیم ایران را به دنبال داشت. تغییراتی که سرمربی تیم ملی در لحظات حساس این ست ایجاد کرد در نهایت برتری 25 بر 22 تیم ایران را به دنبال داشت. خوشحالی ولاسکو بعد از دفاع خوب روی تور در کسب آخرین امتیاز این ست هم دیدنی بود.

ست سوم با امتیازگیری کره آغاز شد. چند اشتباه متوالی از بازیکنان تیم ایران باعث شد کره برتری 5 بر 2 را به سود خود روی تابلو امتیازات ثبت کند که همین عامل باعث شد خولیو ولاسکو تقاضای تایم اوت کند. حرف‌های ولاسکو برای بازیکنان مثل همیشه کارساز واقع شد و تیم ایران برتری 8 بر 7 را در وقت اول استراحت فنی این ست رقم زد. اگرچه تیم کره خیلی تلاش کرد تا از ایران پیشی بگیرد ولی بازی خوب شاگردان ولاسکو باعث شد تا در وقت دوم استراحت فنی این ست نیز ایران 16 بر 14 از رقیب سنتی خود پیش بیافتد.

در ادامه این ست اسپک خوب غلامی و تک دفاع امیر غفور ایران را به امتیاز 20 رساند و این در حالی بود که کره در امتیاز 16 باقی ماند. پارک کی وون سرمربی تیم کره پس از این فاصله تقاضای تایم اوت کرد تا شکاف ایجاد شده را کاهش دهد. اما سرویس‌های خوبی قائمی و اسپک موسوی ایران را به امتیاز 24 رساند و آخرین امتیاز با تک دفاع حمزه زرینی به دست آمد تا ایران این ست را 25 بر 19 به نام خود ثبت کند.

بدین ترتیب تیم ملی ایران با دفاع از عنوان قهرمانی خود در آسیا جواز حضور در مسابقات قهرمان قهرمانان را که با حضور برترین‌های قاره‌های مختلف جهان برگزار می‌شود کسب کرد.

شبی را با شهدا

همایش بزرگ هفته دفاع مقدس با حضور سردار عبدالمحمود محمودی





حلقه صالحین شهید شاهزیدی با سرگروه جدید
 






بسم الله اینگونه اعجاز می کند!

گویند مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین. این زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می کرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می شد و سعی می کرد که او را از این عادت منصرف کند.

 

روزی کیسه ای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نگه دارد زن آن را گرفت و با گفتن "بسم الله الرحمن الرحیم" در پارچه ای پیچید و با "بسم الله" آن را در گوشه ای از خانه پنهان کرد، شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و "بسم الله" را بی ارزش جلوه دهد.

 

ادامه نوشته

جنگ نرم و مقابله با آن

اقشار مورد نظر بانيان جنگ نرم بستگي به هدف آنها دارد كه ميان مدت است يا عمومي و با توجه به هدف ،اقشار را تحت نظر مي گيرند اما در حالت كلي مي توان گفت كه گروه هاي هدف در جنگ نرم، رهبران، نخبگان و توده هاي مردم هستند.

تاكتيك‏هاي جنگ نرم

1- برچسب زدن: بر اساس اين تاكتيك، رسانه ها، واژه هاي مختلف را به صفات مثبت و منفي تبديل كرده و آنها را به آحاد يا نهادهاي مختلف نسبت مي دهند

ادامه نوشته

به بهانه سالروز شروع ايام دفاع مقدس

31 شهریور سالروز شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، به عنوان آغاز هفته دفاع مقدس نامگذاری شده است. دوران هشت ساله دفاع مشروع امت سلحشور ایران در حفظ و اعتلای نظام مقدس اسلامی و حراست از مرزهای عزت و شرف این رمز و بوم، به مثابه یکی از حساس ترین و بارزترین برهه های حیات راستین این ملت، همچون نگینی تابناک، تا همیشه زمان، بر تارک تاریخ حماسه و ایثار و پایداری آزادگان جهان می درخشد. دفاع امت اسلامی ایران در برابر تجاوز همه جانبه دشمنان اسلام، در تاریخ افتخار آفرینی مبارزات حق طلبانه، یک ملت سترگ، فروزان خواهد بود. پایداری ایران اسلامی كه برخاسته از روح وحدت و ایمان بود، در سایه هدایت های رهبر انقلاب اسلامی،‌ حضرت امام خمینی (ره) شكل گرفت و باعث احیای یك مكتب سازنده و نهضت های آرمانگرا و ایدئولوژی جهانگیر شد.

دفاع مقدس ما در زمینه های مختلف سیاسی، ‌نظامی، اجتماعی، فرهنگی و ... توانست معادلات جهانی معمول را بر هم زند و تحلیل های مادی دنیاپرستان را نقش بر آب سازد. این حادثه عظیم، بی شک در یاد ملت ایران خواهد ماند و غرور و سرافرازی و حماسه آفرینی را در نسل های بعد بر جای خواهد گذاشت.

جنگ تحمیلی عراق علیه ایران 2887 روز به طول انجامید که طی آن هزار روز نبرد فعال صورت گرفت که 793 روز حمله از سوی رزمندگان اسلام بود و 207 روز از سوی ارتش متجاوز بعثی در طول جنگ شمار 381 هزار و 680 نفر از نیروهای دشمن کشته و یا زخمی شدند و 72 هزار نفر به اسارت نیروهای اسلام در آمدند. در این هشت سال 371 فروند هواپیما و 82 فروند بالگرد دشمن منهدم شد. 1700 دستگاه تانک و نفربر، 480 قبضه توپ و سه هزار و 363 دستگاه خودرو نظامی به غنیمت ایران در آمد و و پنج هزار و 758 دستگاه تانك و نفربر، 532 قبضه توپ و پنج هزار و 152 دستگاه و خودرو نظامی دشمن منهدم گردید. مقاومت رزمندگان اسلام سبب شد تا ذخایر ارزی عراق که در ابتدای جنگ، حدود سی میلیارد دلار بود، پس از شکست در عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر به صفر برسد و پس از پایان جنگ، این کشور بیش از هفتاد میلیارد دلار بدهی داشته باشد.

حماسه های پرشور جنگ تحمیلی و صحنه های شگرفی كه رزمندگان پرتوان سپاه توحید در دفاع از انقلاب و میهن اسلامی در جای جای جبهه های نبرد حق علیه باطل؛ از كوهستانهای صعب العــبور و سر به فلك كشیده غرب تا دشتهای تفتیده جنوب و آبهای گرم خلیج فارس آفریدند : آنچنان پرشكوه و پرتوان و سرشار از عشق و ایثار و شجاعت است كه هیچ قلم و زبانی را یارای بازگو كردن آن نیست.

بياييم به خاطر اين همه جانفشاني هاي اين عزيزان

شهدا را به خاك نه، به ياد بسپاريم


نشست فرمانده پایگاه با حجت الاسلام دسمی

آقای علی کریمی فرمانده محترم پایگاه هفته پیش 18/6/92 با حجت السلام دسمی (مسئول تربیت و آموزش بسیج کشور )

در شهر مقدس قم در خصوص حلقه های صالحین به تبادل نظر پرداختند


ادامه نوشته

گوشزد فرمانده پایگاه به اعضا صالحین

جناب آقای علی کریمی فرمانده محترم پایگاه بسیج مسجد رضوی در اين جلسه تاكييد داشتند:
كه جلسات حلقه ي صالحين را  با جديت بیشتری  پييگيري كرده و وظيفه ي خود در گروه به درستی  انجام دهيد .
سرگروه های انتخاب شده با توجه به خودسازی هایی که داشته اند و سطح علمی مذهبیشان انتخاب گردیده اند و برای هر جلسه از قبل برنامه ریزی کرده پس اگه جلسات به شوخی گرفته شود و یا غیبت شود، علاوه بر دلیل غیبت برخورد های جدی تر اعمال می شود . 

ادامه ي سخنان خود فرمودند:

خدا را شاکرم که بسیجیان این پایگاه در خانواده ای مذهبی بزرگ شده اند که عنایت شهدا مورد توجه بسیج واقع شده است و تاکید داشتند مواظب اعمال و رفتار خود باشید

و من الله توفیق علی کریمی فرمانده پایگاه حضرت ابالفضل العباس(علیه السلام )

العبد

پدردر آيت الله بهجت در سن حدود هفده سالگي بر اثر بيماري وبا در بستر بيماري مي‌افتد ، به گونه‌اي که اميد زنده ماندن او از بين مي‌رود. در آن حال ناگهان صدايي شنيد که می گفت: با ايشان کاري نداشته باشيد؛ زيرا ايشان پدر محمد تقي است.

حضرت‌ آيت‌الله محمد تقى بهجت در اواخر سال 1334 هـ ق، در شهر مذهبي فومن واقع در استان گيلان، چشم به جهانی گشود که رفتار و گفتارش در آینده ی حیات او، بسیاری را به سمت جهان دیگر متمایل ساخت. شانزده‌ ماه از عمرش نگذشته بود که مادرش به سراي باقي شتافت و از دوران کودکي طعم تلخ يتيمي را چشيد. البته این را می توان شروعی برای راه بهجت شدن او دانست ،این شروعی بود برای دل کندن از دنیا و حتی در بالا ترین سطح احساسات. پدر آيت الله بهجت در سن حدود هفده سالگي بر اثر بيماري وبا در بستر بيماري مي‌افتد ، به گونه‌اي که اميد زنده ماندن او از بين مي‌رود. در آن حال ناگهان صدايي شنيد که می گفت: با ايشان کاري نداشته باشيد؛ زيرا ايشان پدر محمد تقي است.

 

تا اين که با آن حالت خوابش مي‌برد و مادرش که در بالين او نشسته بود گمان مي‌کند وي از دنيا رفته؛ اما بعد از مدتي پدر آقاي بهجت از خواب بيدار مي‌شود و حالش رو به بهبودي مي‌رود و کاملاً شفا مي‌يابد.

کربلايي محمود بهجت، پدر آيت الله بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به رتق و فتق امور مردم مي‌پرداخت و اسناد مهم و قباله‌ها به گواهي ايشان مي‌رسيد. وي اهل ادب و از ذوق سرشاري برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثي اهل بيت(ع) به ويژه حضرت ابا عبدالله الحسين(ع) شعر مي‌سرود، مرثيه‌هاي جانگدازي که اکنون پس از نيم قرن هنوز زبانزد مداحان آن سامان است.

آيت الله بهجت در کودکي، در یدِ تربيت پدري چنين دلسوخته ی اهل بيت(ع) به ويژه سيد الشهدا(ع) رشد يافته بود، و نيز با شرکت در مجالس حسيني و بهره مندي از انوار آن محافل پرورش يافت. از همان کودکي از بازي‌هاي کودکانه پرهيز مي‌کرد و آثار نبوغ و انوار ايمان در چهره اش نمايان بود، و عشق فراواني به کسب علم و دانش در رفتارش جلوه گر.

تحصيلات ابتدايى حوزه را در مکتب‌خانه فومن به پايان رساند و پس از تحصيلات ادبيات عرب در سال 1348 هـ ق، هنگامى که تقريباً چهارده سال از عمر شريفش مى‌‏گذشت، براى تکميل دروس حوزوى عازم عراق شد. حدود چهار سال در کربلاي معلى اقامت گزيد و افزون بر تحصيل علوم رسمى از محضر استادان بزرگ آن شهر همچون مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم خويى بهره برد.

در سال 1352 هـ ق براى ادامه تحصيل به نجف اشرف رهسپار شد و سطح عالى علوم حوزه را در محضر آيات عظام همچون حاج شيخ مرتضى طالقانى(ره) به پايان رساند و پس از درک محضر آيات عظام آقا ضياي عراقى و ميرزاى نايينى(ره)، وارد حوزه درسى آيت الله حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى شد.

در سال 1364 هـ ق موافق با 1324 هـ ش با قلبى صيقل يافته از معنويت و سينه ‏اى مالامال از عشق به حضرت حق و با کوله بارى از علم و کمال راهي سرزمين خويش شد و در زادگاهش تشکيل خانواده داد و در حالى که آماده بازگشت به نجف اشرف بود، هنگام عبور از قم، در زمانى که هنوز چندين ماه از مهاجرت حضرت آيت الله بروجردى(ره) به قم نگذشته بود، موقتاً مقيم شد و خبر رحلت اساتيد بزرگ حوزه علميه نجف را يکى پس از ديگرى مى‏شنید، از اين رو در شهر مقدس قم رحل اقامت مى‏افکند.

حضرت آيت الله بهجت، در کنار تحصيل و پيش از دوران بلوغ، به تهذيب نفس و استکمال معنوي همّت گمارد و در کربلا در تفحّص استاد و مربي اخلاقي برآمد که، به وجود آقاي قاضي که در نجف بودند، پي برد. پس از مشرف شدن به نجف اشرف علاوه بر تلمذ در درس اخلاق آقای قاضی از محضر استاد برجسته خويش آيت الله شيخ محمد حسين اصفهاني کمپاني استفاده‌هاي اخلاقي میکرد.

آيت الله مصباح در اين باره مي‌گويد: پيدا بود که از نظر رفتار هم خيلي تحت تأثير مرحوم آقا شيخ محمد حسين اصفهاني بودند؛ چون گاهي مطالبي را از ايشان با اعجابي خاص نقل مي‌کردند، و بعد نمونه هايش را ما در رفتار خود ايشان مي‌ديديم. پيدا بود که اين استاد در شکل گرفتن شخصيت معنوي ايشان تأثير بسزايي داشته است.
حضرت آيت الله بهجت، اشارات ابن سينا و اسفار ملاصدرا را نزد مرحوم آيت الله سيد حسن بادکوبه‌اي فرا گرفت. آيت الله بهجت در همان ايام که در درس آيات عظام اصفهاني، کمپاني و شيرازي حضور مي‌يافت، ضمن تهذيب نفس و تعلم، به تعليم هم مي‌پرداخت و سطوح عاليه را در نجف اشرف تدريس مي‌کرد.

پس از هجرت به قم نيز پيوسته اين روال را ادامه مي‌دادند. درباره تدريس خارج فقه ايشان نيز در مجموع مي‌توان گفت که ايشان بيش از چهل سال به تدريس خارج فقه و اصول اشتغال داشتند و به سبب شهرت گريزي غالباً در منزل تدريس میکردند و فضلاي گران قدري ساليان دراز از محضر پر فيض ايشان بهره برده‌اند.

حجت السلام و المسلمين قدس، امام جمعه کلاچاي که خود سال‌ها در درس ايشان حضور داشته است مي‌گويد: روال حضرت آيت الله بهجت اين بود که پيش از شروعِ درس، حدود ده دقيقه موعظه مي‌کرد؛ ولي نه با عنوان موعظه؛ بلکه با عنوان حکايت حال بزرگان گذشته.

شهيد بزرگوار استاد مطهري(ره) نيز به درس ايشان عنايت خاصّي داشتند. آيت الله محمد حسين احمدي يزدي در اين باره مي‌گويد: آيت الله شهيد مطهري درباره درس آيت الله بهجت به ما خيلي سفارش مي‌کرد و مي‌فرمود: «حتماً در درس ايشان شرکت کنيد مخصوصاً در اصول، چون آقاي بهجت درس آقا شيخ محمد حسين اصفهاني را ديده حتماً در درس ايشان شرکت کنيد.»

با اين که ايشان فقيهي شناخته شده‌اند و بيش از سي سال است که اشتغال به تدريس خارج فقه و اصول دارند؛ ولي همواره از پذيرش مرجعيت سرباز زدند.

آيت الله مصباح درباره علت پذيرش مرجعيت از سوي ايشان و نيز پيرامون عدم تغيير وضعيت آيت الله بهجت بعد از مرجعيت مي‌گويد:«بعد از مرجعيت، منزل آيت الله بهجت هيچ تغييري نکرد ، ملاقات و پذيرايي از بازديدکنندگان در منزل امکان ندارد؛ لذا در اعياد و ايام سوگواري، در مسجد فاطميه از ملاقات کنندگان پذيرايي مي‌شود. اصولاً قبول مرجعيت ايشان به نظر من يکي از کرامات ايشان است، يعني شرايط زندگي ايشان آن هم در سن هشتاد سالگي به هيچ وجه ايجاب نمي‌کرد که زير بار چنين مسؤوليتي برود و کساني که با ايشان آشنايي داشتند هيچ وقت حدس نمي‌زدند که امکان داشته باشد آقا يک وقتي حاضر بشوند پرچم مرجعيت را به دوش بکشند و مسؤوليتش را قبول بکنند. بدون شک جز احساس يک وظيفه متعين چيزي باعث نشد که ايشان اين مسؤوليت را بپذيرند. بايد گفت که رفتار ايشان در اين زمان با اين وارستگي و پارسايي، حجت را بر ديگران تمام مي‌کند که مي‌شود در عين مرجعيت با سادگي زندگي کرد، بدون اين که تغييري در لباس، خوراک، مسکن، خانه و شرايط زندگي پيش بيايد.»

تا اين که بعد از رحلت مرحوم آقاي سيد احمد خوانساري(ره) جلد اول و دوم کتاب«ذخيره العباد» (جامع المسائل کنوني) را به قلم خود تصحيح و در اختيار خواص گذاشتند، و پيش از رحلت مرجع عاليقدر، حضرت آيت الله اراکي(ره) اجازه نشر رساله عمليه خويش را دادند، سرانجام وقتي جامعه مدرسين با انتشار اطلاعيه‌اي هفت نفر از آن جمله حضرت آيت الله بهجت را به عنوان مرجع تقليد معرفي کرد و عده‌اي از علماي ديگر از جمله آيت الله مشکيني و آيت الله جوادي آملي و... مرجعيت ايشان را اعلام کردند، به دنبال درخواست‌هاي مصرانه و مکرر راضي شدند تا رساله عمليه ايشان در تيراژ وسيع به چاپ برسد، با اين حال از نوشتن نام خويش بر روي جلد کتاب دريغ ورزيدند .

حضرت آيت الله بهجت داراي تأليفات متعددي در فقه و اصول بودند که خود براي چاپ اکثر آنها اقدام نکردند و گاه به کساني که ميخواستند آنها را حتي با غير وجوه شرعيه چاپ کنند، اجازه نمي‌دادند و مي‌فرمودند: هنوز بسياري از کتاب‌هاي علماي بزرگ سال‌ها است که به گونه خطي مانده است، آنها را چاپ کنيد نوبت اينها دير نشده است.
برخي از آثار اين عالم عارف عبارتند از يک دوره کامل اصول، حاشيه بر مکاسب شيخ انصارى (ره) و تکميل آن تا پايان مباحث مربوط به مکاسب و متاجر، دوره کامل طهارت، دوره کامل کتاب صلاه، دوره کامل کتاب زکات، دوره کامل کتاب خمس و حج، حاشيه بر کتاب ذخيره العباد مرحوم شيخ محمد حسين غروى، چندين مجلد تقريباً يک دوره فقه فارسى، حاشيه بر مناسک شيخ انصارى (ره) و...

سرانجام در روز 27 اردیبهشت ماه سال1388 بر اثر سکته و در ادامه ایست قلبی این عالم بزرگوار به دیدار حق شتافت.

از سیر تا پیاز وبلاگ نویسی

اگر چه در ظاهر وبلاگ نویسی کاری ساده به نظر می رسد ولی برای جذاب کردن محیط وبلاگ و همچنین دستیابی به ترفندهایی برای افزایش آمار بازدید کنندگان وبلاگ ضروری است که حتما با روش های کارا کردن وبلاگ آشنا شوید.

وبلاگ چیست و وبلاگ نویسی یعنی چه؟

وبلاگ یك یا چندین صفحه اینترنتی شخصی یا گروهی است كه در آن شخص یا گروه به نوشتن مطالب متوالی (روزانه یا چند روز در میان) در موضوعات متنوع و دلخواه می پردازند. و افكار ، عقاید، اشعار و یا خاطرات خود را برای مطالعه عموم در آن قرار می دهند. از آنجایی كه وبلاگ در اینترنت نشر می یابد می توان آنرا یك نشریه اینترنتی شخصی هم اطلاق كرد . و حتی گاهی برخی افراد پا را از این هم فراتر می گذارند و وبلاگ را یك رسانه ی اینترنتی می نامند .وبلاگ و وبلاگ نویسی پدیده ای نوین در دنیای پر راز و رمز اینترنت است . هم اكنون صدها میلیون نفر از مردم سراسر دنیا از تمام سطوح اجتماعی و از تمامی قشرها به وبلاگ نویسی روی آورده اند و نوشته های خود را در معرض دید عموم مراجعان از اقصی نقاط جهان در دهكده جهانی گذاشته اند .

تاریخچه ی وبلاگ؟

گرچه وبلاگ نویسی در دنیا قبل از سال دو هزار میلادی بوجود آمد اما انفجار وبلاگ نویسی با ورود به قرن بیست و یكم اتفاق افتاد. در ایران همین موضوع بر می گردد به بیست و سوم خرداد 1381 كه اولین سرویس ارائه دهنده ی وبلاگ یعنی سایت پرشین بلاگ ( persianblog.ir) آغاز به كار كرد (البته آن زمان پرشین دات كام بود كه متاسفانه در سال 1386 این دامنه به سرقت رفت و هم اكنون این سایت با دامنه ی دات ی آر مشغول فعالیت است) و این پدیده در مدت كوتاهی توانست به سرعت در ایران رشد كند تا هم اكنون كه تعداد وبلاگ نویسان ایرانی از مرز میلیون گذشته است و روز به روز در حال افزیش است در ضمن هم اكنون كه این مطلب را می نویسم براساس آمارها رتبه ی ایران در وبلاگ نویسی تك رقمی است و ما جز ده كشور اول وبلاگ نویس دنیا هستیم.

برای وبلاگ نویسی چه ملزوماتی نیاز است؟

از آنجا كه سرویسهای تحت وب بسیاری از امكانات را بصورت رایگان در اختیار شما می گذارند شما هیچ پولی برای وبلاگنویسی نمی پردازید مگر هزینه ای كه برای اتصال به اینترنت لازم است پرداخت کنید. البته ذكر این مطلب ضروری است كه بیشتر سرویسهای وب برای تأمین هزینه های خود اقدام به درج آگهی در وبلاگ شما می كنند ولی در هر صورت ملزوماتی برای وبلاگ نویسی وجود دارد كه آنها را در ادامه ذكر می كنم:

  1. امكان استفاده از كامپیوتر و اتصال به اینترنت برای تایپ و ارسال مطالب )كامپیوتر شخصی ، كامپیوتر فامیل و دوستان، كافی نت و یا(..
  2. فرد باید حداقل آشنایی مختصری با ویندوز(و یا یك سیستم عامل دیگر) و تایپ كردن داشته باشد(مگر اینكه مطلابتان را روی كاغذ بنویسید و بعد از وبلاگنویس دیگری بخواهید آنرا برایتان به وبلاگ پست كند(
  3. زمان كافی بری نوشتن مطالب و مدیریت وبلاگ( مثلا حداقل نیم ساعت در شبانه روز).

از چه موقع می توان شروع كرد؟

هرگاه احساس كردید كه مطالبی در اختیار دارید كه ممكن است برای دیگران مفید یا جالب باشد می توانید شروع به نوشتن وبلاگ کنید (لازم نیست مطلب شما حتما نوشته باشد بسیاری از عكاسان . گرافیستها و ... هم وبلاگهای بسیار پرطرفداری دارند.)

از كجا باید شروع كرد؟

اگر ملزومات گفته شده را دارید و نیز فكر می كنید كه دیگر موقع آن است كه به جمع وبلاگ نویسان بپیوندید

می توانید همین الان به یكی از سایت های ارئه دهنده سرویس وبلاگ مراجعه كرده و وبلاگ خود را ایجاد كنید به این صورت كه ابتدا در این سایت ها ثبت نام نمود و نام كاربری و آدرس وبلاگ خود را دریافت كنید برای فارسی زبانان سرویسهای زیادی وجود دارند كه به ارایه رایگان وبلاگ اقدام می كنند كه هركدام نقاط ضعف و قوتی دارند. در پایین چند مورد از این سایتها را معرفی می كنم.

  • پرشین بلاگ persisnblog.ir : این سایت اولین وبسایت وبلاگ دهنده در ایران است كه كاملا به زبان فارسی است و امكانات بسیار خوبی دارد.
  • بلاگفا blogfa.com : یكی از پرطرفدارترین سرویس های وبلاگ ایرانی به زبان فارسی است.
  • بلاگر blogger.com : قدیمی ترین سرویس وبلاگ در جهان می باشد كه كاملا به زبان انگلیسی است.
  • بلاگ اسكای blogsky.com : یك سرویس ایرانی وبلاگ كه خدمات خود را به فارسی ارائه می دهد و از سرعت و کیفیت خوبی برخوردار است

آموزش وبلاگ نویسی

اگر چه در ظاهر وبلاگ نویسی کاری ساده به نظر می رسد ولی برای جذاب کردن محیط وبلاگ و همچنین دستیابی به ترفندهایی برای افزایش آمار بازدید کنندگان وبلاگ ضروری است که حتما با روش های کارا کردن وبلاگ آشنا شوید برای این منظور دو سایت را به شما معرفی می کنم :

سایت اول www. Bloging.ir که با توجه به نبود منابع خوب و کارآمد در زمینه وبلاگ نویسی از بهمن ماه سال 90 آغاز بکار کرده است و از وبژگی های منحصر به فرد این وب سایت آموزش تصویری وبلاگ نویسی است، آموزش های مختلف در این وب سایت به همراه تصاویر گنجانده شده در متن است که به یادگیری سریع مخاطب کمک می کند.

در وب سایت www.blog-fa.com هم از سیر تا پیاز وبلاگ نویسی را می توانید یاد بگیرید مطالبی مثل پست مطلب جدید ، مدیریت مطالب قبلی ، آخرین نظرات خوانندگان ، نظرات تایید نشده ، پيوندهاي روزانه ، پيوندهاي وبلاگ ، موضوعات مطالب ، نویسندگان وبلاگ ، پروفایل مدیر وبلاگ ، وبلاگ دوستان ، مطالب دوستان ، صفحات جداگانه ، تنظیمات وبلاگ ، انتخاب قالب وبلاگ ، ویرایش قالب ، درج در فهرست وبلاگها و ...

قطره‌ای از دریای حضرت آیت الله بهجت

 

در دیدارهایی با آن عالم برجسته، ایشان مطالب متنوّعى را درباره قرآن، حدیث، فقه، اصول، اخلاق، عرفان، کشف و کرامات علماى سلف، حج و سرپرستى حجّاج، امام خمینى(ره) و انقلاب اسلامى و برخى امور سیاسى بیان مى‏ فرمودند.

معرفی مجموعه سه جلدی «در محضر حضرت آیت الله بهجت»

سری کتاب های در محضر آیت الله العظمی بهجت در بردارنده مجموعه نکات عرفانی، تذکرات اخلاقی و ... معظم له در جلسات درس است ، که در محضر ایشان گرد آوری شده است.

اگرچه این مجموعه به صورت دوره ای عرضه می شود ولی هر جلد از این کتاب ها از لحاظ محتوا ، مستقل و دربردارنده نکات جداگانه ای می باشد.

مجموعه سه جلد این کتاب در مجموع شامل هزار و هشتصد نکته از سخنان معظم له است که همان شیرینی بیان ساده ، صمیمی وشیوای ایشان را به همراه دارد. البته بخش قابل توجهی از نکات این کتب از خاطرات دوران طلبگی ایشان و سخنان و سیره اساتید بزرگوار ایشان در طی سال های حضور در حوزه نجف و قم است که به شناخت بیشتر ایشان و نحوه زندگی معظم له کمک به سزایی می کند.

کتاب «زمزم عرفان»

کتاب «زمزم عرفان» با موضوع و محوریت زندگی حضرت آیت الله محمد تقی بهجت(ره) به همت آیت الله محمدی ری شهری در ۵۲۳ صفحه از سوی انتشارات دارالحدیث تجدید چاپ شده که یادنامه ای خواندنی و ارزشمند درباره مرجع و عارف بزرگوار، آیت الله بهجت(ره) است.

به گفته محمد محمدی ری شهری در دیدارهایی با آن عالم برجسته، ایشان مطالب متنوّعى را درباره قرآن، حدیث، فقه، اصول، اخلاق، عرفان، کشف و کرامات علماى سلف، حج و سرپرستى حجّاج، امام خمینى(ره) و انقلاب اسلامى و برخى امور سیاسى بیان مى‏ فرمودند.

آیت الله ری شهری اضافه می کند: ایشان همچنین گاه رهنمودهاى خاصی درباره برخى اذکار و اعمال داشتند، که این جانب، شمارى از برجسته‏ ترین مطالب ایشان را، گاه در محضر ایشان و گاهى پس از آن، یادداشت مى‏ کردم. مجموعه این یادداشت‏ ها در قالب این کتاب براى بهره‏ گیرى بهتر علاقمندان به این مباحث، در چهار بخشِ رهنمودها، گفتگو با فرزند ایشان، متن یادداشت های مولف و شرح حال مختصری از کسانی که نامش در کتاب آورده شده، تدوین شده است و علاقمندان می توانند با بهره گیری و الگوبرداری از این کتاب خود را به آن الگوى کامل نزدیک کنند.

بخش اول کتاب متشکل از ۱۰ فصل با عناوین قرآن، فقه و اصول، ارزش های اخلاقی و عملی، فلسفه و عرفان، کشف و کرامات، حج و سرپرستى حجّاج، امام خمینى و انقلاب اسلامى، سیاست و رهنمودهاى ویژه است. در بخش دوم نیز، متن یادداشت‏ هاى مؤلف از سخنان ایشان، در طول سال‏ هاى ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۷ و در بخش چهارم نیز شرح حال مختصرى از قالب کسانى که در متن کتاب، ازآنها یاد شده، ارائه شده است. ارائه زندگى نامه‏ مختصری از آیت الله بهجت(ره) از دیگر بخش های این کتاب است.

در بخش هایی از فصل دهم کتاب می خوانیم:

برای آرامش دل

از آیت الله بهجت(ره) پرسیدم: کدام ذکر برای آرامش دل موثرتر است؟ فرمودند «احساس حضور خدا در همه حال، همه مسائل را حل می کند.»

یکی دیگر از بزرگان می‌فرمود: دست راست را روی قلب نهادن و قرائت سه بار سوره انشراح، برای آرامش دل، مفید است.

برای رسیدن به تمرکز

آیت الله بهجت (ره) از کسی نقل کردند که در وادی السلام نجف، در کنار مرقد حضرت هود و حضرت صالح، پیرمردی را دیدم که نشسته و دست هایش را به حالت خاصی گذاشته است. پرسیدم چرا چنین کرده؟ اطرافیان پاسخ دادند که وی برای تحصیل تمرکز، چنین ریاضت می کشد.

ایشان در ادامه افزودند: نیازی به این کارها نیست. همین که انسان توجه پیدا کند که {خداوند} محیط بر همه چیز است، کافی است «اولم یکف بربک انه علی کل شی شهید/ الا انهم فی مریه من لقاء ربهم الا انه بکل شیء محیط» (فصلت آیه ۵۳ و ۵۴)

مطلب تا این حد سهل و آسان است: «و هو معکم این ما کنتم» (حدید آیه ۴)

جامع‌ترین نرم‌افزار درباره آیت‌الله بهجت

مدیریت صوتی تصویری پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله العظمی بهجت اقدام به تولید جامع‌ترین نرم‌افزار درباره این مرجع تقلید به نام آئینه روشن کرده است.

این نرم‌افزار به صورت نسخه DVD شامل بخش‌های متعددی همچون زندگی‌نامه، دستورالعمل‌ها، سخنان گهربار، خاطرات و حکایت‌ها، نگارخانه، احکام، رحلت، پیام‌های تسلیت و معرفی کتاب است.در بخش نگارخانه این نرم‌افزار بیش از ۴۵۰ قطعه عکس و ۷ ساعت فیلم از حالات مختلف زندگانی آیت‌الله العظمی محمدتقی بهجت قرار دارد.

در بخش رحلت نیز فیلم‌ها، تصاویر، سخنرانی‌ها و اخبار تلویزیونی مربوط به ایام رحلت ملکوتی آن مرجع تقلید وجود دارد. در این نرم‌افزار متن کامل ۵ جلد از کتب برگزیده پیرامون زندگانی و فرمایشات اخلاقی آیت‌الله بهجت نیز گنجانده شده است.

در بخش زندگی‌نامه مطالبی درباره ولادت، تحصیلات، هجرت، تدریس، تألیف و شاگردان به صورت مصور قابل مشاهده است.

همچنین در بخش دستورالعمل‌‌ها ۱۱ دستور اخلاقی از این عالم بزرگ وجود دارد.

علاقه‌مندان می‌توانند در بخش خاطرات و حکایت‌ها، خاطراتی را از زبان آیات مصباح یزدی، مسعودی، خمینی(ره) و محفوظی بخوانند. بخش احکام نیز شامل احکام بانوان، نوجوانان، رساله علمیه و مناسک حج است.

قطره‌ای از دریای حضرت آیت الله بهجت

 

در دیدارهایی با آن عالم برجسته، ایشان مطالب متنوّعى را درباره قرآن، حدیث، فقه، اصول، اخلاق، عرفان، کشف و کرامات علماى سلف، حج و سرپرستى حجّاج، امام خمینى(ره) و انقلاب اسلامى و برخى امور سیاسى بیان مى‏ فرمودند.

معرفی مجموعه سه جلدی «در محضر حضرت آیت الله بهجت»

سری کتاب های در محضر آیت الله العظمی بهجت در بردارنده مجموعه نکات عرفانی، تذکرات اخلاقی و ... معظم له در جلسات درس است ، که در محضر ایشان گرد آوری شده است.

اگرچه این مجموعه به صورت دوره ای عرضه می شود ولی هر جلد از این کتاب ها از لحاظ محتوا ، مستقل و دربردارنده نکات جداگانه ای می باشد.

مجموعه سه جلد این کتاب در مجموع شامل هزار و هشتصد نکته از سخنان معظم له است که همان شیرینی بیان ساده ، صمیمی وشیوای ایشان را به همراه دارد. البته بخش قابل توجهی از نکات این کتب از خاطرات دوران طلبگی ایشان و سخنان و سیره اساتید بزرگوار ایشان در طی سال های حضور در حوزه نجف و قم است که به شناخت بیشتر ایشان و نحوه زندگی معظم له کمک به سزایی می کند.

کتاب «زمزم عرفان»

کتاب «زمزم عرفان» با موضوع و محوریت زندگی حضرت آیت الله محمد تقی بهجت(ره) به همت آیت الله محمدی ری شهری در ۵۲۳ صفحه از سوی انتشارات دارالحدیث تجدید چاپ شده که یادنامه ای خواندنی و ارزشمند درباره مرجع و عارف بزرگوار، آیت الله بهجت(ره) است.

به گفته محمد محمدی ری شهری در دیدارهایی با آن عالم برجسته، ایشان مطالب متنوّعى را درباره قرآن، حدیث، فقه، اصول، اخلاق، عرفان، کشف و کرامات علماى سلف، حج و سرپرستى حجّاج، امام خمینى(ره) و انقلاب اسلامى و برخى امور سیاسى بیان مى‏ فرمودند.

آیت الله ری شهری اضافه می کند: ایشان همچنین گاه رهنمودهاى خاصی درباره برخى اذکار و اعمال داشتند، که این جانب، شمارى از برجسته‏ ترین مطالب ایشان را، گاه در محضر ایشان و گاهى پس از آن، یادداشت مى‏ کردم. مجموعه این یادداشت‏ ها در قالب این کتاب براى بهره‏ گیرى بهتر علاقمندان به این مباحث، در چهار بخشِ رهنمودها، گفتگو با فرزند ایشان، متن یادداشت های مولف و شرح حال مختصری از کسانی که نامش در کتاب آورده شده، تدوین شده است و علاقمندان می توانند با بهره گیری و الگوبرداری از این کتاب خود را به آن الگوى کامل نزدیک کنند.

بخش اول کتاب متشکل از ۱۰ فصل با عناوین قرآن، فقه و اصول، ارزش های اخلاقی و عملی، فلسفه و عرفان، کشف و کرامات، حج و سرپرستى حجّاج، امام خمینى و انقلاب اسلامى، سیاست و رهنمودهاى ویژه است. در بخش دوم نیز، متن یادداشت‏ هاى مؤلف از سخنان ایشان، در طول سال‏ هاى ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۷ و در بخش چهارم نیز شرح حال مختصرى از قالب کسانى که در متن کتاب، ازآنها یاد شده، ارائه شده است. ارائه زندگى نامه‏ مختصری از آیت الله بهجت(ره) از دیگر بخش های این کتاب است.

در بخش هایی از فصل دهم کتاب می خوانیم:

برای آرامش دل

از آیت الله بهجت(ره) پرسیدم: کدام ذکر برای آرامش دل موثرتر است؟ فرمودند «احساس حضور خدا در همه حال، همه مسائل را حل می کند.»

یکی دیگر از بزرگان می‌فرمود: دست راست را روی قلب نهادن و قرائت سه بار سوره انشراح، برای آرامش دل، مفید است.

برای رسیدن به تمرکز

آیت الله بهجت (ره) از کسی نقل کردند که در وادی السلام نجف، در کنار مرقد حضرت هود و حضرت صالح، پیرمردی را دیدم که نشسته و دست هایش را به حالت خاصی گذاشته است. پرسیدم چرا چنین کرده؟ اطرافیان پاسخ دادند که وی برای تحصیل تمرکز، چنین ریاضت می کشد.

ایشان در ادامه افزودند: نیازی به این کارها نیست. همین که انسان توجه پیدا کند که {خداوند} محیط بر همه چیز است، کافی است «اولم یکف بربک انه علی کل شی شهید/ الا انهم فی مریه من لقاء ربهم الا انه بکل شیء محیط» (فصلت آیه ۵۳ و ۵۴)

مطلب تا این حد سهل و آسان است: «و هو معکم این ما کنتم» (حدید آیه ۴)

جامع‌ترین نرم‌افزار درباره آیت‌الله بهجت

مدیریت صوتی تصویری پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله العظمی بهجت اقدام به تولید جامع‌ترین نرم‌افزار درباره این مرجع تقلید به نام آئینه روشن کرده است.

این نرم‌افزار به صورت نسخه DVD شامل بخش‌های متعددی همچون زندگی‌نامه، دستورالعمل‌ها، سخنان گهربار، خاطرات و حکایت‌ها، نگارخانه، احکام، رحلت، پیام‌های تسلیت و معرفی کتاب است.در بخش نگارخانه این نرم‌افزار بیش از ۴۵۰ قطعه عکس و ۷ ساعت فیلم از حالات مختلف زندگانی آیت‌الله العظمی محمدتقی بهجت قرار دارد.

در بخش رحلت نیز فیلم‌ها، تصاویر، سخنرانی‌ها و اخبار تلویزیونی مربوط به ایام رحلت ملکوتی آن مرجع تقلید وجود دارد. در این نرم‌افزار متن کامل ۵ جلد از کتب برگزیده پیرامون زندگانی و فرمایشات اخلاقی آیت‌الله بهجت نیز گنجانده شده است.

در بخش زندگی‌نامه مطالبی درباره ولادت، تحصیلات، هجرت، تدریس، تألیف و شاگردان به صورت مصور قابل مشاهده است.

همچنین در بخش دستورالعمل‌‌ها ۱۱ دستور اخلاقی از این عالم بزرگ وجود دارد.

علاقه‌مندان می‌توانند در بخش خاطرات و حکایت‌ها، خاطراتی را از زبان آیات مصباح یزدی، مسعودی، خمینی(ره) و محفوظی بخوانند. بخش احکام نیز شامل احکام بانوان، نوجوانان، رساله علمیه و مناسک حج است.

استاد داستان‌های طنز اخلاقی

روزی که شیخ احمد مجتهدی به دعوت اهالی محل به مسجد ملامحمد جعفر آمد و مشغول تربیت طلبه‎‎ها در این مسجد شد، کمتر کسی فکر می‎کرد این مسجد تبدیل به یکی از مشهور‎ترین مراکز دینی کشور شود و طلبه‎‎هایی در این مدرسه تربیت شوند که هرکدام توانایی تربیت شاگردان بسیاری را داشته باشند. ایشان از ۱۶ مرجع از جمله امام خمینی (رحمت‎الله‎علیه) و مقام معظم رهبری، اجازه‎نامه تصدی‎گری امور شرعی داشتند .

 

استاد داستان‌های طنز اخلاقی

 

مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی در نهم مهرماه سال ۱۳۰۲ شمسی برابر با دوم رجب‌المرجب سال ۱۳۴۳ قمری در تهران چشم به جهان گشود.

آیت‌‌الله مجتهدی در سال ۱۳۶۲ قمری و در سن ۱۹ سالگی به کسوت روحانیت درآمد و قبل از آن در بازار تهران مشغول به کار بود و پدر ایشان یعنی مرحوم محمد باقر راضی نبود که فرزندش طلبه شود ولی بر اثر عشق و علاقه زیادی که جناب استاد به علم و دانش داشت به سوی طلبگی روی آورد، با توجه به مخالفت پدر، سال‌ها با عسرت و سختی زیادی، در لباس روحانیت به تحصیل علم پرداخت و بعد از سال‌ها نه تنها پدر راضی شد بلکه بر وجود چنین فرزندی در نزد خویشان و نزدیکان و در اجتماع افتخار می‌کرد

آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی صبح‌ها در مسجد مرحوم حاج سید عزیزالله بازار برای طلاب به تدریس کتب ادبیات و فقه مشغول بود و بعد از ظهر‌ها هم برای کسانی که روزها شاغل بودند و بعد از ظهرها درس می‌خواندند به تدریس کتب حوزوی از قبیل مطول، سیوطی، مغنی، منطق و غیره می‌پرداخت.

متن زیر خلاصه ی گفتگویی است که با آیت الله مجتهدی پیش از وفات ایشان انجام گرفته است و در آن به بازگویی بخشی از زندگانی خود می پردازند .

ماجرای طلبگی

تقدیر الهی این بود که من به‎سمت حوزه و طلبگی بیایم. ۹ سالم بود که به تشخیص ناظم مدرسه‎مان پیش‎نماز شدم. فکر می‎کنم کلاس دوم یا سوم بودم. بعد از مدتی با جوانی رفیق شدم که با راهنمایی او در کلاس‎‎های قرآن چهارراه مولوی و دروس حوزوی ثبت‎نام کردم.

ابتدا در محضر سیدی که جامع‎المقدمات می‎گفت، درس خواندم، اما بعد از مدتی همه محصلان به‎همراه استاد تصمیم گرفتیم دنبال استاد بهتری برویم تا آن‎که مسجد لرزاده را به ما معرفی کردند و رفتیم آن‎جا.

همزمان با خواندن درس طلبگی در بازار تهران با ماشین تحریر کار می‎کردم. در اصل میرزا بنویس بودم و کاملا به کارم تسلط داشتم. با آن‎که نوجوان بودم، ‎پالتوی بلندی می‎پوشیدم و عرقچین بر سر می‎گذاشتم، مثل مرد‎های ۵۰ یا ۶۰ ساله، برای همین همه به من آقا میرزا می‎گفتند. آن روز‎‎ها مرحوم شیخ علی‎اکبر برهان در مسجد لرزاده تدریس می‎کردند. هر روز صبح‎، قبل از این‎که سر کار بروم، نزد ایشان رفته و درس می‎خواندم تا آن‎که اواخر کتاب «سیوطی»، عشق طلبگی عجیب به سرم زد و تصمیم گرفتم بازار را‎‎ ر‎ها کنم و تمام وقت در حوزه بمانم.

همان سال به قم رفتم، مدرسه فیضیه را بلد نبودم. از چندین نفر سؤال کردم. حال و هوای آن روز‎های قم بسیار عجیب بود. صبح‎‎ها طلبه‎‎ها عمامه به سر دسته‎دسته در حرم حضرت معصومه (سلام‎الله‎علیها) با هم مباحثه می‎کردند. آن‎قدر عاشق درس و بحث بودم که شب عید برخلاف همه طلبه‎‎ها در قم ماندم و به تهران نرفتم. عید داخل حجره تنها نشسته بودم و درس می‎خواندم. موقع شام چند تخم‎مرغ نیمرو کردم و یادم افتاد الان طلبه‎‎های دیگر با خانواده نشسته‎اند و پلوی شب عید می‎خورند، اما با خودم حرف می‎زدم و دائم می‎گفتم نیمروی قم بهتر از پلوی تهران است. واقعا عاشق درس بودم.

وقتی از قم بازگشتم، ابتدا قصدم آن بود که به بازار بروم و بازهم میرزا بنویس شوم. البته همراه با کار به‎طور افتخاری و رایگان منبر بروم و کار‎های تبلیغی کنم. عده‎ای از دوستان گفته بودند شیخ محمدحسین زاهد (رحمت‎الله‎علیه) در مسجد امین‎الدوله تهران دست تنها است و نیاز به کمک دارد. به پیشنهاد آقای حق‎شناس، از علمای بزرگ تهران، به مسجد امین‎الدوله رفتیم و درست پشت سر ایشان ایستادم و نماز را خواندم. بعد از نماز از آقای حق‎شناس خواستند منبر بروند، اما ایشان مرا نشان دادند و گفتند: امشب ایشان منبر می‎روند. حالا من برای نخستین‎بار بود که به این مسجد آمده بودم. بالای منبر رفتم چند مسأله گفتم و تعدادی از صفات مؤمنان را بیان کردم، شیخ هم داخل محراب نشسته بود و زیر لب طیب‎الله می‎گفت.

فردای آن شب، آقای حق‎شناس مرا دید و گفت، شیخ محمدحسین زاهد بسیار منبر شما را پسندیده و درخواست کرده در اداره حوزه و مسجد کمکش کنید. آقای حق‎شناس آن روز به من گفت شیخ تا حالا به هیچ‎کس غیر از شما طیب‎الله نگفته است؛ به هر حال کار خدا بود. از آن به بعد شب‎‎ها به مسجد می‎رفتم و حدیث و مسأله می‎گفتم. بعد از چند وقت شیخ از من خواستند تفسیر قرآن بگویم و من کلاس‎‎های تفسیر را شروع کردم.

مدرسه ملا محمد جعفر یا مجتهدی

از سال ۷۵ قمری یعنی سال ۱۳۳۳ شمسی به مدت سه سال فقط کلاس‎‎های شبانه داشتیم. بعد از چندوقت با مشورت تعدادی از علما و به دعوت اهالی محل به مسجد ملامحمد جعفر (حوزه علمیه کنونی) آمدم. ۵۲ سال پیش که به این مدرسه آمدم، این‎جا یک بنای مخروبه و محل نگهداری خاک زغال و خمره ترشی بود، اما با کمک مردم و اهالی محل و تعدادی از تجار، سر و سامانی به این مسجد دادیم و با تعداد کمی طلبه کار را شروع کردیم.

از شهدای معروف، شهید چمران، فیاض‎بخش و تندگویان و شهید بروجردی شاگرد ما بودند. مدرسه ما شهیدان بسیاری به اسلام تقدیم کرده است که عکس‎شان در حیاط مدرسه نصب است.

چند داستان طنز و شیرین از زبان آیت الله مجتهدی :

ریش تراشی :

جوانی همیشه ریشش را می تراشید . وقتی علت این کار او را پرسیدند ، گفت :

مادرم می گوید ، پسرم ، اگر تو ریش بگذاری مردم فکر می کنند سنت زیاد است . آن وقت می گویند : حتما مادرش هم پیر است . پس بهتر است قید ریشت را بزنی !

آیه های سجده دار :

علامه حلی در سنین کودکی پیش دایی اش که محقق بود می رفت و درس می خواند . وقتی درسی را یاد نمی گرفت یا شیطنت می کرد ، دایی دنبالش می کرد تا تنبیهش کند . علامه ی کوچک اما سریع یک آیه ی سجده دار می خواند و دایی اش به سجده می رفت ، آن وقت خودش پا به فرار می گذاشت .

اردوی زیارتی سیاحتی
کانون فرهنگی مذهبی رضوی
مشهد مقدس
شمال کشور


....................................................
.............................

.............................

..............................

.............................

..............................

............................

ستانداری که با گرفتن حکمش گریه کرد و گفت: می‌ترسم...!


مهندس شهید علی اخوین انصاری ، استاندار گیلان در سالهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی از شهدایی است که به رغم عظمت روح و خدمات کم نظیر و نقش فراوانش در تثبیت جمهوری اسلامی، هنوز گمنام ‌است.


 شهید انصاری از سویی دانشجویی تلاشگر ‌در عرصه‌های علمی و از   سوی دیگر مبارزی خستگی ناپذیر در راه نهضت ایران اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در درون و بیرون از کشور بود که پس از فجر انقلاب، لحظه‌ای دست از کار و تلاش و پاسداری از آرمان‌های انقلاب اسلامی برنداشت تا لحظه شهادت.

او در ‌مدت کوتاهی که استانداری گیلان بود، همه ‌تلاش خود را برای ایجاد امنیت و نیز بسط عدالت اجتماعی به کار برد. او همچون مالک اشتر در عین شجاعت و دلاوری در مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب، نگران مسئولیتی بود که بر عهده‌اش گذارده شده بود.

بی‌‌گمان یادآوری گوشه‌هایی از زندگی او به ویژه در دوران استانداری‌اش در گیلان می‌تواند سرمشقی باشد برای آنان که قصد پوشیدن لباس صدارت را دارند.
 
دانشجویی که به حسینیه ارشاد می‌رفت

‌روز پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، علی در حالی که در خدمت سربازی بود، به دستور مقامات مافوق برای مقابله با انقلابیون به خیابان‌ها رفت، ولی از آنجا که همگی آن گروهی که با او بودند، انقلابی بودند به هیچ وجه به مردم حمله نکردند، بلکه تنها با ضربه قنداق به کرکره‌های فلزی مغازه‌ها، صداهای وحشتناکی ایجاد‌ و مردم را از آنجا دور کردند تا مبادا با نیروهای گارد شاهنشاهی درگیر شوند و در این میان مردم آسیب ببینند.

در دوران سربازی‌اش چندین بار گزارش تبلیغ اسلام در بین سربازان از جمله تشویق به نماز خواندن توسط علی، تهیه و به مقامات امنیتی ارتش داده شد تا آن که چند روز پس از حادثه ۱۵ خرداد، علی که به همراه گروهی از سربازان و یکی از فرماندهان از خیابان رد می‌شد، در برابر توهین فرمانده به فردی سیگار فروش و شلیک به او و به قتل رسیدنش تاب نیاورد و به فرمانده پرخاش کرد؛ با هم درگیر شدند و به این دلیل او را از ارتش بیرون کردند. او پس از اخراج و گذراندن دوره تربیت معلم به استخدام آموزش و پرورش درآمد. در این دوره با اینکه دانشجوی رشته ریاضی دانشگاه تهران بود، با حسینیه ارشاد و برنامه‌های آن، از جمله سخنرانی‌های دکتر علی شریعتی و شهید مرتضی مطهری و آیت‌الله طالقانی آشنا شد و بر اثر همین حضور فعال در این مجالس، چندین بار از سوی ساواک تحت تعقیب قرار گرفت و منزلش تفتیش شد.

خروج از انجمن حجتیه

علی تا سال ۱۳۵۲ عضو انجمن حجتیه ـ ‌که در آن زمان یکی از انجمن‌های مذهبی به ش شمار می‌رفت ـ بود. او در همه جلسات آن که آقای حلبی، رهبر این انجمن در آن شرکت داشت، حضور می‌یافت؛ اما در سال ۱۳۵۲ قضیه‌ای پیش آمد که او از این انجمن کناره‌گیری کرد.

خودش تعریف می‌کرد: در آن روز، حضرت امام خمینی پیامی علیه جنایات و خیانت‌های رژیم خطاب به محمدرضا شاه پهلوی صادر کرده بود که به مذاق انجمن حجتیه ـ که با ساواک همکاری داشت ـ خوش نیامد و در یک نشست آقای حلبی، رهبر انجمن حجتیه گفت: باز هم این آقای خمینی پیامی داد و می‌خواهد جان مردم را به خطر بیندازد و باعث زحمت ما در کشور شود.

من به او گفتم: شما اگر تاکنون استاد من بوده‌ای، آیت‌الله خمینی مرجع من است و من اجازه نمی‌دهم که حرف‌هایش را به گونه‌ای دیگر تفسیر کنید. اگر ایشان بگوید بمیر، من می‌میرم، چون عشق او در قلب من است. آقای حلبی گفت: آفرین! خوشم آمد. سپس رو به افرادی که در آنجا بودند کرد و گفت: اگر من هم در کنارم یکی از این افراد داشته باشم، از همه شما بیشتر می‌پسندم.

من بلافاصله از آنجا بیرون آمدم و دیگر به سراغ انجمن حجتیه نرفتم. وقتی آنها موضع من را در قبال امام خمینی دیدند، دیگر من را از هر گونه فعالیت فرهنگی و دینی از جمله سخنرانی در محافل و مجامع باز‌داشتند و به نیروهای اسلامی که با آنها ارتباط داشتند، هشدار دادند‌ من با انجمن مشکل دارم و از من در مراسم خود استفاده نکنند. این در حالی بود که تا آن زمان، من یکی از سخنران‌های اصلی مناسبت‌ها و مراسم آنها بودم.

مهاجرت به آمریکا

علی پس از گرفتن مدرک کار‌شناسی از دانشگاه تهران در آزمون ورودی کار‌شناسی ارشد‌‌‌ همان دانشگاه و دانشگاه ملی (شهید بهشتی فعلی) در رشته ریاضی شرکت کرد و در مرحله آزمون کتبی هر دو دانشگاه پذیرفته شد؛ اما در مرحله مصاحبه به دلیل سابقه مبارزه با رژیم پهلوی پذیرفته نشد. از طرفی همزمان همسرش نیز در کنکور کار‌شناسی دانشگاه ملی شرکت کرد و پذیرفته شد، ولی وی نیز به دلیل رعایت حجاب اسلامی رد شد؛ بنابراین، آنان تصمیم به مهاجرت به آمریکا جهت ادامه تحصیل گرفتند و از آنجا که می‌دانستند نام علی در فهرست ممنوع الخروجی‌های رژیم است، نام خانوادگی‌اش را از اخوین انصاری به انصاری رودسری تغییر داد و این گونه بود که آنان موفق به خروج ایران شدند.
 
گریه کرد و گفت: می‌ترسم...!

پس از پیروزی انقلاب بود که به پیشنهاد آقای دکتر حسن غفوری فرد ـ که از دوستان قدیمی او بود ـ به معاونت استانداری خراسان برگزیده شد و پس از چند ماه در بهمن ۱۳۵۸ ‌با دستور و حکم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که در آن زمان سرپرست وزارت کشور بود، به استانداری گیلان که زادگاهش منصوب شد.

روزی که رهسپار رشت بود، اشک در چشم‌هایش حلقه زده بود. مادر همسرش از او پرسید: چرا گریه می‌کنی؟ او با متانت پاسخ داد: دیشب قدری از نامه امام علی (ع) خطاب به مالک اشتر در نهج‌البلاغه را خواندم. دیدم مسئولیت زیادی بر عهده‌ام گذاشته شده است. به این نتیجه رسیدم که اگر امام علی در روز قیامت از من بپرسد، تو با این نامه من و دستورهایی که در آن بود، چه کردی، چه پاسخی دارم؟ می‌ترسم اگر نتوانم آن گونه که باید به مردم محرومان کمک نکنم، شرمنده مولایم علی (ع) شوم.
 
استانداری که غسل شهادت می‌کرد

علی در آغاز کار در گیلان با استانی رو‌به‌رو شد که میدان جولان و خودنمایی گروههای چپ وابسته به شوروی و گروه‌کهای ضد انقلاب از جمله منافقین بودند. این نیروهای الحادی و مارکسیستی که با ایجاد آشوب، هدفی جز سهم خواهی از نظام اسلامی و وادار کردن جمهوری اسلامی به سهم دادن به آنها نداشتند، شهر رشت و بسیاری از شهرهای استان گیلان را اشغال کرده بودند و مردم نیز در سردرگمی مانده بودند، زیرا نمایندگان دولت موقت یا نیروهای بی‌تجربه بودند که توان مقابله با این حرکات را نداشتند و یا نیروهای وابسته‌ای بودند که دلسوز انقلاب نبودند. علی با ورود به شهر رشت که بسیاری از مراکز اداری و ساختمان‌های دولتی آن از جمله استانداری آن در اشغال نیروهای ضد انقلاب بود به ساختمان جهاد سازندگی رفت و کار خود را برای پاکسازی و ساماندهی نیروهای دولتی به همراه فرمانده سپاه پاسداران و دادستان شهر از آنجا آغاز کرد. او که همواره لباس سپاه ‌بر تن داشت، پس از چند ماه فعالیت شبانه روزی با همکاری نیروهای مردمی و انقلابی آن استان کار‌ها به سامان رسید و شهر به یک آرامش نسبی دست یافت.

پس از آرامشی که بر استان حاکم شد به همراه نیروهای مساجد و جوانان مسلمان به خدمت رسانی به مردم محروم استان همت گماشت که بسیاری از آن طرح‌های عمرانی و خدماتی تاکنون نیز ادامه دارد و یادگاری از تلاش خالصانه او و همراهانش در این مسیر هستند.

در این ماه‌های سخت و طاقت‌فرسا ده‌ها بار ‌تهدید ‌و چندین نامه تهدیدآمیز به منزلشان فرستاده شد و یا با تلفن‌های متعدد به همسرش یادآوری می‌کردند که شوهرت را خواهیم کشت، مگر آنکه از این استان برود. ولی علی خم به ابرو نمی‌آورد و مصمم در راه انقلاب و رهبری امام خمینی ایستاده بود.

او در این رابطه چند بار به همسرش گفت: چندین بار به من زنگ زدند و گفتند تو را شهید می‌کنیم. فکر می‌کنند من از شهادت می‌ترسم. آنها اگر این کار را نکنند، نامرد هستند چون شهادت آرزوی من است. به همین دلیل است که هر‌گاه به بیرون از منزل می‌روم، غسل شهادت می‌کنم.

عید نوروز در کنار محرومان بود

هر شب نزدیک ساعت ۱۰ دستور می‌داد تا نیروهای استانداری، مقداری خرما و نان و برنج و روغن و... را در نایلون‌هایی بگذارند و به خانواده‌های مستمند که در زیر چادر‌ها یا مناطق محروم زندگی می‌کردند، برسانند.

در مدتی که در استانداری بود، زمان تحویل سال را در کنار محرومان می‌گذرانید و هیچ گاه ‌عید نوروز‌ کنار خانواده‌اش نبود. می‌گفت: من استاندار و خادم این مردم هستم و باید در کنار آنها باشم. او برای آنها لباس نو می‌خرید و به آنها هدیه می‌داد تا شرمنده فرزندانشان نشود.

یک سوم حقوقش را که از استانداری می‌گرفت به همسرش می‌داد تا زندگی را با آن بگذراند و مابقی را به کمیته امداد امام خمینی می‌داد تا خرج محرومان و مستمندان کند.

امام خمینی (ره) او را با لفظ «فرزندم» خطاب می‌کرد

علی چندین بار با حضرت امام خمینی دیدار کرد و همیشه امام با ملاطفت خاصی با او برخورد می‌کرد و با صمیمیت به او می‌گفت: «والی استان گیلان» و یا او را با «فرزندم» خطاب می‌کرد. علی سر از پا نمی‌شناخت و با آرامش گزارش خود را تقدیم امام خمینی می‌کرد.
پس از شهادت او در پانزدهم تیر ماه ۱۳۶۰ حضرت امام خمینی در دیدار با همسر و خانواده این شهید با صمیمیت و اخلاص، شهید انصاری را با نام کوچک یاد کردند و فرمودند: غم از دست دادن علی، غم شما نبود؛ غم من هم بود. مرا در غم خود شریک بدانید. سپس دستی بر سر دختر خرسال شهید کشیدند و فرمودند: علی در جوار رحمت الهی آرمیده است.

من عاشق و آماده شهادتم

پس از شهادت آیت‌الله دکتر بهشتی و گروهی از یاران امام و انقلاب در فاجعه هفتم تیر ۱۳۶۰ تهدیدات منافقین بیشتر شد، ولی او که عاشق شهادت بود، در سخنرانی پر شور خود در مراسم یادبود این شهدای بزرگوار فریاد زد: ‌ای منافقین! ‌ای مزدوران آمریکا! سینه‌های ما برای پذیرش گلوله‌های شما آماده است. بیایید و بکشید ما را، ولی بدانید که ما از اسلام پاسداری می‌کنیم. تا خون در رگ ماست - خمینی رهبر ماست.

 دو شب قبل از شهادت به همسرش گفت که وصیتنامه‌اش را در‌‌‌ همان ساکی گذاشته است که اسلحه‌اش در آن است. او همچنین سفارش کرد که همسرش در شهات او گریه نکند و پشت تابوتش شعار بدهد: علی جان! منزل نو مبارک. علی جان! شهادتت مبارک. علی جان راهت ادامه دارد.

سرانجام صبح روز پانزدهم تیر ماه ۱۳۶۰ مصادف با چهارم ماه مبارک رمضان شهید انصاری در حالی که به همراه معاونش شهید علی رضا نورانی رهسپار محل کار بود، به دست دو تن از منافقین مورد حمله مسلحانه قرار گرفت که شهید انصاری در‌‌‌ همان محل به شهادت رسید و نورانی نیز به تهران منتقل‌ شد، ولی او نیز لایق شهادت بود و به شهید انصاری پیوست.
 
پس از شهادت شهید انصاری، رییس‌جمهور شهید دکتر محمد علی رجایی به همسرش پیشنهاد داد که به پاس نقش فراوان و موثر او در جریانات انقلاب و تثبیت جمهوری اسلامی پیکر او را به تهران منتقل کنند تا در کنار شهدای هفتم تیر و انقلاب در بهشت زهرا به خاک سپرده شود اما همسرش پاسخ داد که او در وصیتنامه‌اش از ما خواسته ‌او را در رودسر و در کنار شهدای زادگاهش به خاک بسپاریم که به این وصیت عمل کردیم.

تشییع باشکوه این عزیزان در تاریخ استان گیلان بی‌نظیر بود. مردمی که خدمات مخلصانه و شبانه روزی شهید انصاری را دیده بودند، با شرکت گسترده بر پیکر او نماز خواندند و تابوت او را تا گلزار شهدای رودسر بر دوش گرفتند.


نماز عید فطر به اقامت رهبری

صبح روز جمعه با حضور چشمگیر مردم تهران و شرکت مقامات عالی رتبه کشوری و لشگری نماز عید سعید فطر در محل دانشگاه تهران به امامت رهبر معظم انقلاب با شکوه فراوان اقامه شد.

رهبری و اقامه نماز عید فطر92